سپیده خان محمدپور؛ یکی از ویژگی های آشنای سینمای ایران در چهار دهه گذشته، نیروی گریز از ژانر است. به همین خاطر هم می بینیم که اغلب فیلم ها تلفیق و ترکیبی از دو یا سه ژانر بوده و فیلمساز هم خود را به واسطه گستردگی مولفه ها، مکلف به قواعد آن نمی داند! اما در بین فیلم هایی که تا روز سوم از جشنواره چهلم فیلم فجر دیده ایم، تلاش قابل ستایشی برای به کارگیری مولفه های یک ژانر واحد در یک فیلم به چشم می خورد که فیلم سینمایی «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسکری یکی از آنها است.
اینجا با ملودرامی با شخصیت های انگشت شمار مواجه هستیم که در فضایی نزدیک به سینمای وسترن قصه را پیش می برند. دکتر دامپزشکی که در همان ده دقیقه نخست روی تنهایی و تک افتادگی اش تاکید شده و زخم سوختگی روی بدنش نیز در همین راستا قرار دارد و لایه ای به این شخصیت اضافه می کند. داستانک مربوط به گم شدن دختر جوان خلیل دوست دکتر و تلاش او برای پیدا کردن اش نیز به شکلی به دکتر گره خورده و داستانک دیگری از دل آن بیرون می آید که سوختگی یاد شده را توجیه می کند.
حضور رعنا مدنی با بازی لادن مستوفی به عنوان دوستدار محیط زیست که چند گرگ را برای آزادسازی به این منطقه برفی و یخ زده آورده، داستان فرعی دیگری را خلق می کند که یک سر آن به گم شدن دختر خلیل گره خورده و سر دیگر آن به دکتر وصل می شود، عسکری در اینجا از فرمول امتحان پس داده نفرتی که در ادامه به دوستی ختم می شود، بهره گرفته و علاقه کمرنگی بین این دو به وجود می آورد.
نیمه میانی فیلمنامه تا حدودی از کمبود قصه رنج برده و موقعیت های تکرار شونده اش، اندکی تماشاگر را خسته می کند. با این حال فیلم در بیست دقیقه پایانی اوج گرفته و پایان بندی قابل تاملی هم دارد. عسکری در #برف_آخر با توجه به لوکیشن برفی و سرد فیلم کار دشواری داشته و در عین حال باید تلاش می کرده تا تصاویر فیلمش صرفا زیبایی کارت پستالی نداشته باشد که در این ارم نیز موفق عمل کرده است. در حقیقت او از این فضا به شکل مطلوبی بهره دراماتیک گرفته و شخصیت هایش را در دل طبیعتی سرد و خشن به حرکت وادار می کند.
امین حیایی انتخاب فوق العاده ای برای ایفای نقش دکتر بوده و شکلی از سکون را به نمایش گذاشته که باور پذیری دلچسبی دارد و می تواند یکی از نامزدهای بالقوه بهترین بازیگر نقش اول چهلمین دوره جشنواره باشد. https://cinemaideal.ir/vdcd.j0f2yt0jka26y.html
اینجا با ملودرامی با شخصیت های انگشت شمار مواجه هستیم که در فضایی نزدیک به سینمای وسترن قصه را پیش می برند. دکتر دامپزشکی که در همان ده دقیقه نخست روی تنهایی و تک افتادگی اش تاکید شده و زخم سوختگی روی بدنش نیز در همین راستا قرار دارد و لایه ای به این شخصیت اضافه می کند. داستانک مربوط به گم شدن دختر جوان خلیل دوست دکتر و تلاش او برای پیدا کردن اش نیز به شکلی به دکتر گره خورده و داستانک دیگری از دل آن بیرون می آید که سوختگی یاد شده را توجیه می کند.
حضور رعنا مدنی با بازی لادن مستوفی به عنوان دوستدار محیط زیست که چند گرگ را برای آزادسازی به این منطقه برفی و یخ زده آورده، داستان فرعی دیگری را خلق می کند که یک سر آن به گم شدن دختر خلیل گره خورده و سر دیگر آن به دکتر وصل می شود، عسکری در اینجا از فرمول امتحان پس داده نفرتی که در ادامه به دوستی ختم می شود، بهره گرفته و علاقه کمرنگی بین این دو به وجود می آورد.
نیمه میانی فیلمنامه تا حدودی از کمبود قصه رنج برده و موقعیت های تکرار شونده اش، اندکی تماشاگر را خسته می کند. با این حال فیلم در بیست دقیقه پایانی اوج گرفته و پایان بندی قابل تاملی هم دارد. عسکری در #برف_آخر با توجه به لوکیشن برفی و سرد فیلم کار دشواری داشته و در عین حال باید تلاش می کرده تا تصاویر فیلمش صرفا زیبایی کارت پستالی نداشته باشد که در این ارم نیز موفق عمل کرده است. در حقیقت او از این فضا به شکل مطلوبی بهره دراماتیک گرفته و شخصیت هایش را در دل طبیعتی سرد و خشن به حرکت وادار می کند.
امین حیایی انتخاب فوق العاده ای برای ایفای نقش دکتر بوده و شکلی از سکون را به نمایش گذاشته که باور پذیری دلچسبی دارد و می تواند یکی از نامزدهای بالقوه بهترین بازیگر نقش اول چهلمین دوره جشنواره باشد. https://cinemaideal.ir/vdcd.j0f2yt0jka26y.html
cinemaideal.ir/vdcd.j0f2yt0jka26y.html