۰
plusresetminus
«روشن» اثری اجتماعی بدون مظلوم نمایی و طبقه بازی
مهدی یزدانی خرم نوشت:«روشن» ساخته‌ روح‌الله حجازی جسور، گستاخ و بی‌رحم است. قصه‌ اخته‌گی و ناتوانی ناشی از انفعال است. رضا عطاران در نقشِ روشن مردیست گنجشک‌روزی که یک خانه‌ پیش‌خرید کرده. خانه‌ای که تمامِ امید اوست. همسرش با بازی سارا بهرامی مدتی‌ست جدا از او زنده‌گی می‌کند. روشن عاشق دخترش است وعاشقِ سینما.مردی نسبتا خونسرد که هر کس به نحوی او را تحقیر کرده و در این فرایند از مردانه‌گی‌اش خالی شده انگار.بی‌توقف سیگار می‌کشد و زخم کهنه‌اش را می‌خاراند.قصه زمانی آغاز می‌شود که دخترش می‌گوید مادرش شب‌ها عطر می‌زند می‌رود بیرون تا به سگ‌ها غذا دهد، فیلم حجازی با قاب‌های بدیع و استفاده از ترکیب‌های رنگی سرخ و زرد فضایی سنگین می‌سازد.نورها مدام می‌آیند و می‌روند.در یک اضطرار همیشه‌گی‌اند. مثل کشیدن سیگار که چون کام می‌گیری سرخ پرنور می‌شود و بعد سرخی رام.این منطق اصلی فیلم است.عطاران مانند سیگار مصرف می‌شود.دود می‌شود و دائم درحال تلاش است تا بتواند به اخته‌گی همه‌جانبه‌ خود پایان دهد. مخصوصا در سکانس شگفت برخوردش با دختری روسپی که او را به خود می‌خواند. روشن نمی‌تواند این حجم تحقیر را تاب بیاورد. اما توان شورش هم ندارد. او دلبسته‌ جنسی از سینماست که در آن مردان تک‌افتاده وضعیتی نو رقم می‌زنند.مانند قهرمان زندگی زیباستِ بنینی یا تراویسِ راننده تاکسی و..او مدام دود می‌شود. کاسته می‌شود و همه چیزش را از دست می‌دهد. فقر و تحقیر همه‌جانبه منفعل‌اش کرده، به‌نحوی که تنها امیدش دخترش می‌شود. دختری که در یکی از پلان‌های مهم از او می‌پرسد: آیا ما بدبختیم؟ حجازی از نورهای چشمک‌زن، نورهای موقتی و اضطراب در عین‌حال هراسی که می‌سازند فرمی روایی ساخته. از آتش مردد سیگار،بازی رضا عطاران فصلی تازه است برای او.نقشی سنگین و درون‌گرا که حتی فرصت دادکشیدن هم به او داده نمی‌شود و فقط نگاه می‌کند ونمی‌تواند چیزی را تغییر دهد.حتی وقتی می‌فهمد زن‌اش شب‌ها به کدام سگ‌ها غذا می‌دهد و از هم فرومی‌پاشد باز هم می‌خواهد سقوط‌اش را به تعویق بیاندازد.فیلم حجازی که امیدوارم مثله‌اش نکنند، قصه‌ مردیست که دود می‌شود و به هوا می‌رود و ما شاهد این روند هستیم. مردی که در تنگنا قرار دارد و کل جهان علیه او شده.فارغ از کارگردانی، بازی شگفت عطاران باید به تدوین میثم مولایی و فیلم‌برداری مرتضی نجفی دست‌مریزاد گفت قصه‌ مردی که تمامِ وجودش آتشی مردد بود که باید مشتعل می‌شد و چنین است که یک اثر اجتماعی بدون مظلوم‌نمایی و طبقه‌بازی متولد می‌شود. https://cinemaideal.ir/vdcd2o0f6yt0k.a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما