عوامل فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» درباره شرایط دشوار تولید این فیلم در سایه ویروس کرونا توضیحاتی ارائه کردند.
نشست خبری فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ ۱۶ بهمن ماه در برج میلاد محل برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
علی اوجی تهیهکننده این اثر در ابتدای این نشست با اشاره به درگذشت علی انصاریان گفت: چند روزی است که گریه امان ما را بریده است. با علی انصاریان رفاقتی داشتم و از شما میخواهم به احترامش یک دقیقه سکوت کنید.
وی در ادامه افزود: شایعهای هم شده بود که من کرونا دارم و اینجا آمدهام. ما مشغول فیلمبرداری فیلم آقای کیمیایی هستیم و به شدت مراقبت میکنیم تا عوامل ما دچار بیماری نشوند و مرتب از دوستان تست میگیریم. این شایعه درست نیست و من کرونا ندارم. این چهار ماسکی هم که زدم از ترس است. خواهش میکنم برای واکسن کرونا مدیریت کنند تا عزیزانمان را از دست ندهیم، بزرگان کشور تدبیری کنند تا دیگر داغ نبینیم.
وی در ادامه گفت: این فیلمنوشت یک سال پیش به من پیشنهاد شد، یک اختلافی بین من و حمیدرضا آذرنگ، پیش آمد چون بازیگری پیش نیامد و او خواست خودش در فیلم بازی کند. من مخالفت کردم و با هم قهر کردیم و همکاری ما هم منتفی شد. گفتم راضی نیستم اولین کارت را خودت بازی کنی. حمید قهر کرد و ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه دوباره از سمت عبداله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلمنوشت خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.
روزی روزگاری آبادان را در تهران ساختیم
اوجی ادامه داد: «روزی روزگاری آبادان» را به دلیل کرونا و مسایل بهداشتی، در تهران ساختیم. سهیل دانشاشراقی بهعنوان طراح صحنه هم خیلی با ما همراه بود. یک اتفاق دیگر این بود که محسن تنابنده از پروژه آقای فرهادی آمده بود و تستش مثبت شده بود، همان موقع از هفتاد نفر از عوامل پروژه تست گرفتیم و شکر خدا همه منفی بود. محسن استراحت کرد تا اینکه حالش خوب شد. این تنها چالش پروژه ما با کرونا بود.
آذرنگ درباره اینکه حرف اصلی فیلمش چه بوده است؟ بیان کرد: اگر فیلم خودش جوابی به این سوال نداده باشد که چه میخواست بگوید، من هرچه بگویم توجیه است، غلط میدانم که من بخواهم توضیح بدهم.
وی درباره داستان فیلم گفت: روز اول آغاز جنگ آمریکا و عراق موشکی به اشتباه به یکی از انبارهای آبادان خورده بود این روزها حرف از خطاهای انسانی است و ما آدمهای زیادی را از دست میدهیم.من در آن مقطع در مواجهه با آن خبر فقط خیال پردازی کردم که اگر با این مجموعه تصاویر رو به رو میشدیم چه میکردیم.
این کارگردان درباره اینکه چرا نمایشنامه ۱۵ سال پیش خود را تبدیل به فیلم سینمایی کرده است ادامه داد: در سالنهای مهجور تئاتر در ایران تنها سی روز یک تئاتر روی صحنه میماند و حداکثر چهار هزار نفر میتوانند حرف تو را بشنوند. بچههای تئاتر دوست دارند حرفشان را با تعداد بیشتری به اشتراک بگذارند. از طرف دیگر قصه جنگ قصه کهنهای نیست. روز به روز چهره نکبتبار آن را میبینیم احساس میکردم میرایی ندارد و با توجه به زیاده خواهیهای انسان که مدام به جنگ منتج میشود ترجیح دادم بسازم.
فاطمه معتمدآریا هم در ادامه بیان کرد: دو الگوی زندگی و پهلوانی را از دست دادیم. امروز فکر میکردم اگر من نبودم شاید مردم درد کمتری میکشیدند تا اینکه علی انصاریان رفت.
وی درباره حضور در این پروژه هم گفت: سابقه تئاتری که من و آذرنگ داشتیم باعث شد این فیلم مهمتر و جذابتر باشد در طول یک سال و نیم که منتظر این کار بودم فراز و نشیبهای زیادی دیدم که باعث میشد کار به عقب بیفتد. روز اول به او گفتم خوشحال میشوم در این اثر با هم همکاری کنیم و هنوز همان حس را دارم. نگاه این فیلم خانوادگی و کلی است و صحبت از جایزه شوخی است و نگاهی به آن ندارم.
آذرنگ هم درباره همکاری با معتمدآریا عنوان کرد: همراهی یک ساله و نیم سیمین معتمدآریا برای من ارزشمند بود. هرچند فراز و نشیبهای زیادی داشتیم گاهی گفته میشود بازیگری سخت که جوابهای محکمی به آن وجود دارد. مثلاً اگر یک آدم حتی عزیزترین خود را از دست بدهد، موظف است بیاید و کارش را انجام بدهد با یک کوه درد بیاید اما خودش را در یک فضای شوخ به نمایش بگذارد. معتمدآریا یکی از زیباترین لحظههای زندگی خود را به خاطر این فیلم ندیده گرفت؛ او روز تولد نوهاش نبود. شکوه و عظمت رفتاری او سر من را پایین نگه میدارد و من از او تشکر میکنم.
آذرنگ: هنوز در حال ریکاوری هستم
آذرنگ در ادامه گفت: من تا قبل از این کارگردانی تئاتر زیاد انجام داده بودم و مشکلات کارگردانی را میدانستم در مدیوم دیگری میدانستم کارگردانی کار سختی است اما هرگز نمیدانستم اینقدر رنج، سختی و سختکوشی را توأمان با هم میخواهد، یک مدیریت کلان میخواست. در مقام کارگردان یک مجموعه تخصص دورت هست که باید به لحاظ روحی و کاری با آنها کنار بیاید با علم به اینکه میدانستم کار سختی است. الان بیشتر میدانم سختتر است که بدنم میلرزد به کار بعدی فکر کنم هنوز ریکاوری میشوم امیدوارم لیاقت این را داشته باشم که ادامه مسیر بدهم.
وی گفت: پیشنهاد اجرایی هر اثری در خودش مستتر است فیلمنامه این اثر بیشتر از این نیاز نداشت و خود قصه ایجاب میکرد این اتفاقات بیفتد.
سپیده عبدالوهاب تدوینگر این فیلم اظهار کرد: تدوینگری این فیلم و کار با آذرنگ برای من یک شانس بود یکی از بهترین تجربههای کاری من بود. با یک کارگردانی که اینقدر پذیرنده و با دانش بود، همکاری خوبی داشتیم.
حسام ناصری آهنگساز عنوان کرد: من تمام تلاشم را که کردم آنچه در توانم بود انجام بدهم تا بهترین اتفاق بیفتد آذرنگ با تواضع من را خیلی جاها راهنمایی میکرد. من موسیقی تئاتر زیاد کار کردن بودم تله فیلم و فیلم کوتاه هم داشتم اما این فیلم دو نیمه دارد و با صحبتهایی که با آذرنگ داشتیم اتفاق خاصی را در نیمه اول نداشتیم اما چون در نیمه دوم فضا میشکند سعی کردیم کار را به نتیجه برسانیم.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه این اثر گفت: ما حدود یک سال و نیم درگیر این پروژه بودیم و بالاخره کار انجام شد. از اول قرار بود بخش داخل خانه دکور باشد کرونا باعث شد بخشهای خارجی را نتوانیم در آبادان فیلمبرداری کنیم و تمام بخشهای داخلی و خارجی را در تهران دکور زدیم و متاسفانه نتوانستیم یک پلان را در آبادان بگیریم خانه با طور واقعی ساخته شده است. جای مسعود سلامی خالی است چون فیلمبرداری چیره دستانه و استادانه او بی نظیر بود. من در این فیلم جای موشک هم صحبت کردم.
اوجی گفت: هرچند این اولین فیلم آذرنگ بود اما کارگردانی حرفهای و دغدغه مند بود و به قدری مسلط بود که ما هیچ مشکلی در طول فیلمبرداری نداشتیم.
الهام شفیعی بازیگر این اثر گفت: این کار جز لذت برای من نبود کنار کسانی بودم که الگوی من بودند و آرزوی کار با آنها را داشتم من سالها تئاتر کار میکردم و این اولین تجربه سینمایی من بود.
هیراد آذرنگ بیان کرد: بهترین تجربه من پسر حمید آذرنگ بودن است. از پدرم که به من اعتماد کرد تشکر میکنم روزهای سختی بود. من از ۱۵ سالگی در خوزستان تئاتر کار میکردم در هنرستان سینما خواندم و در نمایش «خنکای ختم خاطره» کار کردم.
در طول کارگردانی فیلم بدترین پدر دنیا بودم
آذرنگ گفت: من در طول فیلم بدترین و خشنترین پدر دنیا برای او بودم حتی عوامل به من میگفتند با پسرت اینطور رفتار نکن اما حالا جلوی همه از او عذرخواهی میکنم ما حرفه بی رحمی داریم فقط میخواستم این موضوع را به او یادآوری کنم.
وی درباره پیشبینیاش از آینده دنیا هم بیان کرد: من میخواهم بگویم دنیا بیرحمانه به سمتی میرود که پدیدههای شوم انسانیت را بیشتر از انسانها به یادمان میآورند مثلاً کرونا خیلی چیزها به یادمان آورد، انگار ما انسانها موجودات فراموش کار و خودخواهی هستیم.
معتمدآریا هم گفت: این روزها طبیعت عنادی با انسانها دارد به جای فکر کردن به آینده باید به این لحظه فکر کنیم که هم را دوست داشته باشیم و به هم مهربانی کنیم.
آذرنگ اظهار کرد: موشک «روزی روزگاری آبادان» خیلی شریفتر از سیاستمداران امروز است که برای انسانها دل نمیسوزانند و دلشان به رحم نمیآید، اگر در این فیلم سیاستمداری جای موشک بود حتماً سر این خانواده کلاه میگذاشت و چند بلای دیگر هم سرشان میآورد اما موشک قصه ما اینطور نبود.
رضا عطاران بازیگر فیلم سینمایی «روشن» در نشست رسانهای این فیلم ضمن ابراز تاسف از درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان به خاطره خود از ورود مرحوم انصاریان به عرصه بازیگری اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری فیلم سینمایی «روشن» به کارگردانی روحالله حجازی از آثار حاضر در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر عصر امروز پنجشنبه ۱۶ بهمنماه با حضور عوامل، در برج میلاد محل برگزاری این رویداد، برگزار شد.
روحالله حجازی در ابتدای این نشست ضمن تسلیت درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان گفت: ما عزیزان زیادی را این روزها از دست دادهایم و حضور در برج میلاد برای گروه ما سخت بود. امیدواریم از این بعد شاهد از دست دادن عزیزانی با سن کم و با این شرایط نباشیم.
جواد نوروزبیگی تهیهکننده این اثر هم گفت: من و آقای حجازی خیلی سال پیش کار کرده بودیم و با خواندن این فیلمنامه شرایط را درک کردیم خواستیم با هم همکاری کنیم رضا عطاران هم خیلی به ما کمک کرد.
عطاران: خاطرات زیادی با میناوند و انصاریان داشتیم
رضا عطاران بازیگر این اثر بیان کرد: من با مهرداد میناوند و علی انصاریان با هم خاطره زیادی داشتیم اولین کاری که آقای انصاریان در تلویزیون انجام داد زیر آسمان شهر بود. از او دعوت کردیم به کار بیاید و خودش هم خیلی هم علاقهمند بود. امیدوارم زودتر شرایط عوض شود و اگر قرار است واکسنی خریداری شود، زودتر این اتفاق رخ دهد تا دیگر شاهد درگذشت اینگونه عزیزانمان نباشیم.
وی درباره حضور متفاوتش در فیلم روشن هم گفت: اولین باری که فیلمنامه را خواندم کاراکتر روشن شخصیتی بود که جای کار داشت و متفاوت از شخصیتهایی بود که تا حالا دیده بودم. کسی که این انفعال عجیب و غریب را دارد، فشارهایی که از اطراف به او وارد میشد باعث نمیشود او اتفاق بدی را رقم بزند، شخصیت عجیب و غریبی بود که دوستش داشتم.
سارا بهرامی دیگر بازیگر این اثر بیان کرد: فیلمنامه روشن را خیلی دوست داشتم و علاقهمند بودم با آقای حجازی همکاری کنم، حضور رضا عطاران برایم تعیین کننده بود. همیشه دغدغه من سینما و بازی کردن نقشهای مختلف بوده است اصلاً به کوتاه یا بلند بودنش فکر نکردم.
حجازی: عطاران نبود، روشن را نمیساختم
حجازی در بخش دیگر اظهار کرد: پیش از گرفتن پروانه ساخت، همان اول گفتم آقای عطاران اگر بازی کنید فیلم را میسازم و اگر نه، نمیسازم. او پتانسیلی دارد که به نظرم باید فیلمنامههایی برایشان نوشته شود که بعد دیگر از تواناییهایشان دیده شود.
این کارگردان درباره نسبت وضعیت کاراکتر اصلی با شرایط مردم ایران در ۸ سال اخیر گفت: من فیلمساز سیاسی نیستم، بیشتر فیلمساز اجتماعی هستم که بیشتر به وجوه روانشناسی میپردازد اما میشود از آثار اجتماعی تعابیر سیاسی داشت. مسأله من شخصیتی مثل روشن بود که در جامعه ما مثل او زیاد هستند. من فیلمساز اگر اینگونه فیلم نسازم روشن خواهم بود دنبال این نیستم که بخواهم بگویم در این دوره هستم و باید فیلمی منطبق بر آن بسازم دغدغه من روابط انسانهاست در این اثر دوربین من بازتر شده و مسائل جامعهشناسی هم در فیلم وجود دارد.
وی گفت: من فکر میکنم این بار موضوعی را انتخاب کردم که مربوط به طبقه متوسط نیست. این بار به سراغ طبقه فرودست رفتم و سعی کردم با کمک عوامل به یک رنگ و نوری برسیم.
سینما وظیفه دارد به نقاط کور بپردازد
این کارگردان درباره فضای تاریک فیلم برخلاف نام کاراکتر اصلیاش ادامه داد: برای اولین بار است که فیلم من کاراکتر محور است دوربین همه جا با اوست و به اندازه نیاز به او پرداختهام. اگر همگی دوربین خودمان را به جاهایی ببریم که کمتر دیده شده است متوجه میشویم که این تناقض از کجا میآید. سینما وظیفه دارد این مسائل را بگوید و به نقاط کور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بپردازد.
حجازی در پاسخ به پرسش دیگری درباره فضای نمادین فیلم روشن تاکید کرد: من دنبال نماد نیستم و آن دورهای که این چنین بود گذشته است. در دورهای اگر فیلمی در تک لوکیشن ساخته میشد گفته میشد منظور از آن ایران است اما گذر زمان نشان داده این تعابیر محلی از اعراب ندارد. همیشه گذر زمان به ما دو نکته را ثابت میکند؛ اینکه آیا فیلمسازانی که این نگاهها را در زمان خود داشتند درست دیدهاند یا نه و اینکه مایی که این قضاوت را داشتیم قضاوت درستی داشتهایم یا نه.
مرتضی نجفی فیلمبردار این پروژه هم گفت: از مرحله فیلمنامه با آقای حجازی درباره این حرف میزدیم که کادر مربع داشته باشیم چون تنهایی شخصیت روشن را بیشتر نشان میداد و سعی کردیم تهران تاریک را نشان ندهیم بلکه تهران روشنی را به نمایش بگذاریم. بر اساس کادر مربع طراحی صحنه شد و لوکیشنها انتخاب شد. خوشحالم که در خدمت این تیم خفن بودم.
میثم مولایی تدوینگر این فیلم گفت: «روشن» فیلم چالش برانگیز و شخصیت محور بود و این مهم بود که کجا باید تمرکز کنیم و کجا روی کاراکتر اصلی تمرکز کنیم تا حس کندی نداشته باشد.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه این پروژه گفت: کار با روحالله حجازی خیلی لذتبخش است چون فرم، تصویر، رنگ و نور برای او خیلی مهم است. در انتخاب لوکیشن سختی زیادی کشیدم و سعی کردیم انتخابهای دقیقی داشته باشیم شبهایی پنج شش ساعت میگشتیم تا جای برخی پلانها را پیدا کنیم در عین حال سعی میکردیم اگزجره نباشد مثلاً سعی میکردیم نورهای قرمز باشد اما خیلی مشخص نباشد من تا حالا تجربه رئال شهری نداشتم و این برای من عجیب و جذاب بود. سعی کردیم قاب جذابی داشته باشیم.
بامداد افشار آهنگساز این فیلم سینمایی هم گفت: این جزو سختترین کارهای من بود اسفند سال گذشته این فیلم ساخته شد که اوج کرونا بود، استودیوها بسته بود. گفتگوهای آنلاینی داشتیم. ساخت پروژه برای من جزو تجربههای عجیب بود. شخصیت روشن به لحاظ موسیقی برای من سخت بود یعنی در عین سادگی ملودی، باید بار دراماتیک را میداشتیم.
سرگل لواسانی بازیگر خردسال این اثر گفت: اولین تجربه حرفهای و بی نظیر من بود در کنار آقای عطاران خیلی به من خوش گذشت، این کار را خیلی دوست داشتم به طوری که وقتی کار تمام شد گریه کردم.
نازنین سهامیزاده دیگر بازیگر این فیلم گفت: این تجربه برای من بی نظیر و درخشان بود با یک گروه بینظیر کار کردیم و بیشتر برای من یک کلاس درس بود که باید کلی چیز یاد میگرفتم من در آغاز راه هستم ولی این شروع پرقدرت بود چون با یک تیم پرقدرت اتفاق افتاد. تجربه بسیار دلنشینی بود.
فیلمساز نباید به دولتها بپردازد
حجازی در پاسخ به سوالی درباره تعدد خودکشی در فیلمهای جشنواره امسال و ارتباط آن با اعتراض به دولت فعلی گفت: فیلم من خودکشی ندارد. امیرکبیر جمله معروفی دارد. چیزی که میکاریم سالها طول میکشد برداشت کنیم نباید به دولتها بپردازیم باید مبنایی تر به هر چیزی نگاه کنیم من فیلمساز نگاه خودم را دارم و شما هم نگاه خود را خواهید داشت من آنچه را دیدم که هست، صحنههای مستند این فیلم را خیلی دیدیم.
وی افزود: مصداق واقعی صحنه پایانی این فیلم را خیلی دیدهایم. آدمهایی در این جامعه هستند که شرایط اقتصادی خوبی ندارند و این مسأله مبنایی است ما درگیر جناح بازیهای سیاسی شدهایم هر کسی وعده اصلاح میدهد اما به نظرم نباید درگیر جناح بازی شویم در هیچ دورهای تغییری رخ نمیدهد، من برای یک دولت و دو دولت فیلم نمیسازم برای مردم خودم فیلم میسازم و باید فیلمی بسازم که ماندگار باشد.
وی درباره ممیزیهای فیلم گفت: من قواعد مملکت را میدانم، چارچوبها را میشناسم و تلاش کردم به فرم برسم. سعی کردم به فرمی برسم. این محدودیتها باعث شده به یک زبان جدید برسم البته در میان این محدودیتها خلاقیتی رخ میدهد.
حجازی ادامه داد: اگر میگوئیم زبان سینما قدرتمندتر از سینماست به خاطر همین است که در تشخیص فیلمها اشتباه نمیکنیم. تهرانی که در واقعیت امروز میبینیم در فیلم ما خوش رنگ و لعاب تر شده است.
https://cinemaideal.ir/vdcgr39q4ak93.pra.html
نشست خبری فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ ۱۶ بهمن ماه در برج میلاد محل برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
علی اوجی تهیهکننده این اثر در ابتدای این نشست با اشاره به درگذشت علی انصاریان گفت: چند روزی است که گریه امان ما را بریده است. با علی انصاریان رفاقتی داشتم و از شما میخواهم به احترامش یک دقیقه سکوت کنید.
وی در ادامه افزود: شایعهای هم شده بود که من کرونا دارم و اینجا آمدهام. ما مشغول فیلمبرداری فیلم آقای کیمیایی هستیم و به شدت مراقبت میکنیم تا عوامل ما دچار بیماری نشوند و مرتب از دوستان تست میگیریم. این شایعه درست نیست و من کرونا ندارم. این چهار ماسکی هم که زدم از ترس است. خواهش میکنم برای واکسن کرونا مدیریت کنند تا عزیزانمان را از دست ندهیم، بزرگان کشور تدبیری کنند تا دیگر داغ نبینیم.
وی در ادامه گفت: این فیلمنوشت یک سال پیش به من پیشنهاد شد، یک اختلافی بین من و حمیدرضا آذرنگ، پیش آمد چون بازیگری پیش نیامد و او خواست خودش در فیلم بازی کند. من مخالفت کردم و با هم قهر کردیم و همکاری ما هم منتفی شد. گفتم راضی نیستم اولین کارت را خودت بازی کنی. حمید قهر کرد و ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه دوباره از سمت عبداله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلمنوشت خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.
روزی روزگاری آبادان را در تهران ساختیم
اوجی ادامه داد: «روزی روزگاری آبادان» را به دلیل کرونا و مسایل بهداشتی، در تهران ساختیم. سهیل دانشاشراقی بهعنوان طراح صحنه هم خیلی با ما همراه بود. یک اتفاق دیگر این بود که محسن تنابنده از پروژه آقای فرهادی آمده بود و تستش مثبت شده بود، همان موقع از هفتاد نفر از عوامل پروژه تست گرفتیم و شکر خدا همه منفی بود. محسن استراحت کرد تا اینکه حالش خوب شد. این تنها چالش پروژه ما با کرونا بود.
آذرنگ درباره اینکه حرف اصلی فیلمش چه بوده است؟ بیان کرد: اگر فیلم خودش جوابی به این سوال نداده باشد که چه میخواست بگوید، من هرچه بگویم توجیه است، غلط میدانم که من بخواهم توضیح بدهم.
وی درباره داستان فیلم گفت: روز اول آغاز جنگ آمریکا و عراق موشکی به اشتباه به یکی از انبارهای آبادان خورده بود این روزها حرف از خطاهای انسانی است و ما آدمهای زیادی را از دست میدهیم.من در آن مقطع در مواجهه با آن خبر فقط خیال پردازی کردم که اگر با این مجموعه تصاویر رو به رو میشدیم چه میکردیم.
این کارگردان درباره اینکه چرا نمایشنامه ۱۵ سال پیش خود را تبدیل به فیلم سینمایی کرده است ادامه داد: در سالنهای مهجور تئاتر در ایران تنها سی روز یک تئاتر روی صحنه میماند و حداکثر چهار هزار نفر میتوانند حرف تو را بشنوند. بچههای تئاتر دوست دارند حرفشان را با تعداد بیشتری به اشتراک بگذارند. از طرف دیگر قصه جنگ قصه کهنهای نیست. روز به روز چهره نکبتبار آن را میبینیم احساس میکردم میرایی ندارد و با توجه به زیاده خواهیهای انسان که مدام به جنگ منتج میشود ترجیح دادم بسازم.
فاطمه معتمدآریا هم در ادامه بیان کرد: دو الگوی زندگی و پهلوانی را از دست دادیم. امروز فکر میکردم اگر من نبودم شاید مردم درد کمتری میکشیدند تا اینکه علی انصاریان رفت.
وی درباره حضور در این پروژه هم گفت: سابقه تئاتری که من و آذرنگ داشتیم باعث شد این فیلم مهمتر و جذابتر باشد در طول یک سال و نیم که منتظر این کار بودم فراز و نشیبهای زیادی دیدم که باعث میشد کار به عقب بیفتد. روز اول به او گفتم خوشحال میشوم در این اثر با هم همکاری کنیم و هنوز همان حس را دارم. نگاه این فیلم خانوادگی و کلی است و صحبت از جایزه شوخی است و نگاهی به آن ندارم.
آذرنگ هم درباره همکاری با معتمدآریا عنوان کرد: همراهی یک ساله و نیم سیمین معتمدآریا برای من ارزشمند بود. هرچند فراز و نشیبهای زیادی داشتیم گاهی گفته میشود بازیگری سخت که جوابهای محکمی به آن وجود دارد. مثلاً اگر یک آدم حتی عزیزترین خود را از دست بدهد، موظف است بیاید و کارش را انجام بدهد با یک کوه درد بیاید اما خودش را در یک فضای شوخ به نمایش بگذارد. معتمدآریا یکی از زیباترین لحظههای زندگی خود را به خاطر این فیلم ندیده گرفت؛ او روز تولد نوهاش نبود. شکوه و عظمت رفتاری او سر من را پایین نگه میدارد و من از او تشکر میکنم.
آذرنگ: هنوز در حال ریکاوری هستم
آذرنگ در ادامه گفت: من تا قبل از این کارگردانی تئاتر زیاد انجام داده بودم و مشکلات کارگردانی را میدانستم در مدیوم دیگری میدانستم کارگردانی کار سختی است اما هرگز نمیدانستم اینقدر رنج، سختی و سختکوشی را توأمان با هم میخواهد، یک مدیریت کلان میخواست. در مقام کارگردان یک مجموعه تخصص دورت هست که باید به لحاظ روحی و کاری با آنها کنار بیاید با علم به اینکه میدانستم کار سختی است. الان بیشتر میدانم سختتر است که بدنم میلرزد به کار بعدی فکر کنم هنوز ریکاوری میشوم امیدوارم لیاقت این را داشته باشم که ادامه مسیر بدهم.
وی گفت: پیشنهاد اجرایی هر اثری در خودش مستتر است فیلمنامه این اثر بیشتر از این نیاز نداشت و خود قصه ایجاب میکرد این اتفاقات بیفتد.
سپیده عبدالوهاب تدوینگر این فیلم اظهار کرد: تدوینگری این فیلم و کار با آذرنگ برای من یک شانس بود یکی از بهترین تجربههای کاری من بود. با یک کارگردانی که اینقدر پذیرنده و با دانش بود، همکاری خوبی داشتیم.
حسام ناصری آهنگساز عنوان کرد: من تمام تلاشم را که کردم آنچه در توانم بود انجام بدهم تا بهترین اتفاق بیفتد آذرنگ با تواضع من را خیلی جاها راهنمایی میکرد. من موسیقی تئاتر زیاد کار کردن بودم تله فیلم و فیلم کوتاه هم داشتم اما این فیلم دو نیمه دارد و با صحبتهایی که با آذرنگ داشتیم اتفاق خاصی را در نیمه اول نداشتیم اما چون در نیمه دوم فضا میشکند سعی کردیم کار را به نتیجه برسانیم.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه این اثر گفت: ما حدود یک سال و نیم درگیر این پروژه بودیم و بالاخره کار انجام شد. از اول قرار بود بخش داخل خانه دکور باشد کرونا باعث شد بخشهای خارجی را نتوانیم در آبادان فیلمبرداری کنیم و تمام بخشهای داخلی و خارجی را در تهران دکور زدیم و متاسفانه نتوانستیم یک پلان را در آبادان بگیریم خانه با طور واقعی ساخته شده است. جای مسعود سلامی خالی است چون فیلمبرداری چیره دستانه و استادانه او بی نظیر بود. من در این فیلم جای موشک هم صحبت کردم.
اوجی گفت: هرچند این اولین فیلم آذرنگ بود اما کارگردانی حرفهای و دغدغه مند بود و به قدری مسلط بود که ما هیچ مشکلی در طول فیلمبرداری نداشتیم.
الهام شفیعی بازیگر این اثر گفت: این کار جز لذت برای من نبود کنار کسانی بودم که الگوی من بودند و آرزوی کار با آنها را داشتم من سالها تئاتر کار میکردم و این اولین تجربه سینمایی من بود.
هیراد آذرنگ بیان کرد: بهترین تجربه من پسر حمید آذرنگ بودن است. از پدرم که به من اعتماد کرد تشکر میکنم روزهای سختی بود. من از ۱۵ سالگی در خوزستان تئاتر کار میکردم در هنرستان سینما خواندم و در نمایش «خنکای ختم خاطره» کار کردم.
در طول کارگردانی فیلم بدترین پدر دنیا بودم
آذرنگ گفت: من در طول فیلم بدترین و خشنترین پدر دنیا برای او بودم حتی عوامل به من میگفتند با پسرت اینطور رفتار نکن اما حالا جلوی همه از او عذرخواهی میکنم ما حرفه بی رحمی داریم فقط میخواستم این موضوع را به او یادآوری کنم.
وی درباره پیشبینیاش از آینده دنیا هم بیان کرد: من میخواهم بگویم دنیا بیرحمانه به سمتی میرود که پدیدههای شوم انسانیت را بیشتر از انسانها به یادمان میآورند مثلاً کرونا خیلی چیزها به یادمان آورد، انگار ما انسانها موجودات فراموش کار و خودخواهی هستیم.
معتمدآریا هم گفت: این روزها طبیعت عنادی با انسانها دارد به جای فکر کردن به آینده باید به این لحظه فکر کنیم که هم را دوست داشته باشیم و به هم مهربانی کنیم.
آذرنگ اظهار کرد: موشک «روزی روزگاری آبادان» خیلی شریفتر از سیاستمداران امروز است که برای انسانها دل نمیسوزانند و دلشان به رحم نمیآید، اگر در این فیلم سیاستمداری جای موشک بود حتماً سر این خانواده کلاه میگذاشت و چند بلای دیگر هم سرشان میآورد اما موشک قصه ما اینطور نبود.
رضا عطاران بازیگر فیلم سینمایی «روشن» در نشست رسانهای این فیلم ضمن ابراز تاسف از درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان به خاطره خود از ورود مرحوم انصاریان به عرصه بازیگری اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری فیلم سینمایی «روشن» به کارگردانی روحالله حجازی از آثار حاضر در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر عصر امروز پنجشنبه ۱۶ بهمنماه با حضور عوامل، در برج میلاد محل برگزاری این رویداد، برگزار شد.
روحالله حجازی در ابتدای این نشست ضمن تسلیت درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان گفت: ما عزیزان زیادی را این روزها از دست دادهایم و حضور در برج میلاد برای گروه ما سخت بود. امیدواریم از این بعد شاهد از دست دادن عزیزانی با سن کم و با این شرایط نباشیم.
جواد نوروزبیگی تهیهکننده این اثر هم گفت: من و آقای حجازی خیلی سال پیش کار کرده بودیم و با خواندن این فیلمنامه شرایط را درک کردیم خواستیم با هم همکاری کنیم رضا عطاران هم خیلی به ما کمک کرد.
عطاران: خاطرات زیادی با میناوند و انصاریان داشتیم
رضا عطاران بازیگر این اثر بیان کرد: من با مهرداد میناوند و علی انصاریان با هم خاطره زیادی داشتیم اولین کاری که آقای انصاریان در تلویزیون انجام داد زیر آسمان شهر بود. از او دعوت کردیم به کار بیاید و خودش هم خیلی هم علاقهمند بود. امیدوارم زودتر شرایط عوض شود و اگر قرار است واکسنی خریداری شود، زودتر این اتفاق رخ دهد تا دیگر شاهد درگذشت اینگونه عزیزانمان نباشیم.
وی درباره حضور متفاوتش در فیلم روشن هم گفت: اولین باری که فیلمنامه را خواندم کاراکتر روشن شخصیتی بود که جای کار داشت و متفاوت از شخصیتهایی بود که تا حالا دیده بودم. کسی که این انفعال عجیب و غریب را دارد، فشارهایی که از اطراف به او وارد میشد باعث نمیشود او اتفاق بدی را رقم بزند، شخصیت عجیب و غریبی بود که دوستش داشتم.
سارا بهرامی دیگر بازیگر این اثر بیان کرد: فیلمنامه روشن را خیلی دوست داشتم و علاقهمند بودم با آقای حجازی همکاری کنم، حضور رضا عطاران برایم تعیین کننده بود. همیشه دغدغه من سینما و بازی کردن نقشهای مختلف بوده است اصلاً به کوتاه یا بلند بودنش فکر نکردم.
حجازی: عطاران نبود، روشن را نمیساختم
حجازی در بخش دیگر اظهار کرد: پیش از گرفتن پروانه ساخت، همان اول گفتم آقای عطاران اگر بازی کنید فیلم را میسازم و اگر نه، نمیسازم. او پتانسیلی دارد که به نظرم باید فیلمنامههایی برایشان نوشته شود که بعد دیگر از تواناییهایشان دیده شود.
این کارگردان درباره نسبت وضعیت کاراکتر اصلی با شرایط مردم ایران در ۸ سال اخیر گفت: من فیلمساز سیاسی نیستم، بیشتر فیلمساز اجتماعی هستم که بیشتر به وجوه روانشناسی میپردازد اما میشود از آثار اجتماعی تعابیر سیاسی داشت. مسأله من شخصیتی مثل روشن بود که در جامعه ما مثل او زیاد هستند. من فیلمساز اگر اینگونه فیلم نسازم روشن خواهم بود دنبال این نیستم که بخواهم بگویم در این دوره هستم و باید فیلمی منطبق بر آن بسازم دغدغه من روابط انسانهاست در این اثر دوربین من بازتر شده و مسائل جامعهشناسی هم در فیلم وجود دارد.
وی گفت: من فکر میکنم این بار موضوعی را انتخاب کردم که مربوط به طبقه متوسط نیست. این بار به سراغ طبقه فرودست رفتم و سعی کردم با کمک عوامل به یک رنگ و نوری برسیم.
سینما وظیفه دارد به نقاط کور بپردازد
این کارگردان درباره فضای تاریک فیلم برخلاف نام کاراکتر اصلیاش ادامه داد: برای اولین بار است که فیلم من کاراکتر محور است دوربین همه جا با اوست و به اندازه نیاز به او پرداختهام. اگر همگی دوربین خودمان را به جاهایی ببریم که کمتر دیده شده است متوجه میشویم که این تناقض از کجا میآید. سینما وظیفه دارد این مسائل را بگوید و به نقاط کور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بپردازد.
حجازی در پاسخ به پرسش دیگری درباره فضای نمادین فیلم روشن تاکید کرد: من دنبال نماد نیستم و آن دورهای که این چنین بود گذشته است. در دورهای اگر فیلمی در تک لوکیشن ساخته میشد گفته میشد منظور از آن ایران است اما گذر زمان نشان داده این تعابیر محلی از اعراب ندارد. همیشه گذر زمان به ما دو نکته را ثابت میکند؛ اینکه آیا فیلمسازانی که این نگاهها را در زمان خود داشتند درست دیدهاند یا نه و اینکه مایی که این قضاوت را داشتیم قضاوت درستی داشتهایم یا نه.
مرتضی نجفی فیلمبردار این پروژه هم گفت: از مرحله فیلمنامه با آقای حجازی درباره این حرف میزدیم که کادر مربع داشته باشیم چون تنهایی شخصیت روشن را بیشتر نشان میداد و سعی کردیم تهران تاریک را نشان ندهیم بلکه تهران روشنی را به نمایش بگذاریم. بر اساس کادر مربع طراحی صحنه شد و لوکیشنها انتخاب شد. خوشحالم که در خدمت این تیم خفن بودم.
میثم مولایی تدوینگر این فیلم گفت: «روشن» فیلم چالش برانگیز و شخصیت محور بود و این مهم بود که کجا باید تمرکز کنیم و کجا روی کاراکتر اصلی تمرکز کنیم تا حس کندی نداشته باشد.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه این پروژه گفت: کار با روحالله حجازی خیلی لذتبخش است چون فرم، تصویر، رنگ و نور برای او خیلی مهم است. در انتخاب لوکیشن سختی زیادی کشیدم و سعی کردیم انتخابهای دقیقی داشته باشیم شبهایی پنج شش ساعت میگشتیم تا جای برخی پلانها را پیدا کنیم در عین حال سعی میکردیم اگزجره نباشد مثلاً سعی میکردیم نورهای قرمز باشد اما خیلی مشخص نباشد من تا حالا تجربه رئال شهری نداشتم و این برای من عجیب و جذاب بود. سعی کردیم قاب جذابی داشته باشیم.
بامداد افشار آهنگساز این فیلم سینمایی هم گفت: این جزو سختترین کارهای من بود اسفند سال گذشته این فیلم ساخته شد که اوج کرونا بود، استودیوها بسته بود. گفتگوهای آنلاینی داشتیم. ساخت پروژه برای من جزو تجربههای عجیب بود. شخصیت روشن به لحاظ موسیقی برای من سخت بود یعنی در عین سادگی ملودی، باید بار دراماتیک را میداشتیم.
سرگل لواسانی بازیگر خردسال این اثر گفت: اولین تجربه حرفهای و بی نظیر من بود در کنار آقای عطاران خیلی به من خوش گذشت، این کار را خیلی دوست داشتم به طوری که وقتی کار تمام شد گریه کردم.
نازنین سهامیزاده دیگر بازیگر این فیلم گفت: این تجربه برای من بی نظیر و درخشان بود با یک گروه بینظیر کار کردیم و بیشتر برای من یک کلاس درس بود که باید کلی چیز یاد میگرفتم من در آغاز راه هستم ولی این شروع پرقدرت بود چون با یک تیم پرقدرت اتفاق افتاد. تجربه بسیار دلنشینی بود.
فیلمساز نباید به دولتها بپردازد
حجازی در پاسخ به سوالی درباره تعدد خودکشی در فیلمهای جشنواره امسال و ارتباط آن با اعتراض به دولت فعلی گفت: فیلم من خودکشی ندارد. امیرکبیر جمله معروفی دارد. چیزی که میکاریم سالها طول میکشد برداشت کنیم نباید به دولتها بپردازیم باید مبنایی تر به هر چیزی نگاه کنیم من فیلمساز نگاه خودم را دارم و شما هم نگاه خود را خواهید داشت من آنچه را دیدم که هست، صحنههای مستند این فیلم را خیلی دیدیم.
وی افزود: مصداق واقعی صحنه پایانی این فیلم را خیلی دیدهایم. آدمهایی در این جامعه هستند که شرایط اقتصادی خوبی ندارند و این مسأله مبنایی است ما درگیر جناح بازیهای سیاسی شدهایم هر کسی وعده اصلاح میدهد اما به نظرم نباید درگیر جناح بازی شویم در هیچ دورهای تغییری رخ نمیدهد، من برای یک دولت و دو دولت فیلم نمیسازم برای مردم خودم فیلم میسازم و باید فیلمی بسازم که ماندگار باشد.
وی درباره ممیزیهای فیلم گفت: من قواعد مملکت را میدانم، چارچوبها را میشناسم و تلاش کردم به فرم برسم. سعی کردم به فرمی برسم. این محدودیتها باعث شده به یک زبان جدید برسم البته در میان این محدودیتها خلاقیتی رخ میدهد.
حجازی ادامه داد: اگر میگوئیم زبان سینما قدرتمندتر از سینماست به خاطر همین است که در تشخیص فیلمها اشتباه نمیکنیم. تهرانی که در واقعیت امروز میبینیم در فیلم ما خوش رنگ و لعاب تر شده است.
https://cinemaideal.ir/vdcgr39q4ak93.pra.html
cinemaideal.ir/vdcgr39q4ak93.pra.html