فرزاد موتمن برای فتحعلی اویسی نوشت: اواخر دهه شصت بود که داریوش مهرجویی در نظر داشت، فیلمی بسازد بنام «کاراگاه یحیی». نقش این کاراگاه برای فتحعلی اویسی نوشته شده بود. او قرار بود در نقش کاراگاهی ظاهر شود که طی یک روز در حال پیگیری پرونده یک قتل است. آنروز هوا ابتدا نیمه ابری است، سپس تمام ابری میشود، بعدتر ابرها فشرده میشود، سپس سیاه میشود، باران میاید، باران شدید میشود، طوفان میشود، سیل میاید، آب شهر را با خود میبرد اما یحیی همچنان بدنبال قاتل است.
شرایط ساخت فیلم در ایران مهیا نشد، به همسایه شمالی فکر کردند، حتی گویا سفری هم به باکو انجام شد، اما هزینه ساخت آن، بسیار بیشتر از بودجهای بود که در اختیار داشتند. «کاراگاه یحیی» ساخته نشد و اویسی بهترین امکان زندگی حرفه ای خود را از دست داد.
او که پنج فیلم هم کارگردانی کرده، در دهه شصت بیشتر بعنوان بازیگر نقشهای منفی شناخته شد، اما او، نقش منفی را شیرین بازی میکرد. ویژگی فوقالعاده و کمیابی که سینمای ایران قدرش را ندانست و طبعا اویسی هم از آن دست کشید تا رفته رفته پای ثابت سریالها و تله فیلمهای «طنز» پرشماری باشد که نمایشگر استعداد واقعی او نبودند.
سال ۷۱ بود که برنامه ریز تله فیلمی بنام «دیدار در غبار» (ضیأ دری) بودم و اویسی هم در آن بازی داشت. او با اتومبیل خودش که یک ماشین دهه هفتادی نسبتا فرسوده بود (فکر کنم داتسون بود) سرکار میامد و من هم اغلب با او همراه میشدم. یک روز در طول راه به او گفتم که حیف است دیگر نقش منفی بازی نمیکند و اینکه او تنها کسی است که این نقش ها را «شکلاتی» از کار در میآورد.
.
نگاهی بمن انداخت و گفت: تو هنوز جوونی و فیلمت را هم نساخته ای، بعدا متوجه میشی که تو این «مملکت، دوغ و دوشاب فرقی با هم ندارن»، امروز فکر میکنم که راست میگفت اما نه آنقدر شدید.
https://cinemaideal.ir/vdcg.n9qrak9xupr4a.html
شرایط ساخت فیلم در ایران مهیا نشد، به همسایه شمالی فکر کردند، حتی گویا سفری هم به باکو انجام شد، اما هزینه ساخت آن، بسیار بیشتر از بودجهای بود که در اختیار داشتند. «کاراگاه یحیی» ساخته نشد و اویسی بهترین امکان زندگی حرفه ای خود را از دست داد.
او که پنج فیلم هم کارگردانی کرده، در دهه شصت بیشتر بعنوان بازیگر نقشهای منفی شناخته شد، اما او، نقش منفی را شیرین بازی میکرد. ویژگی فوقالعاده و کمیابی که سینمای ایران قدرش را ندانست و طبعا اویسی هم از آن دست کشید تا رفته رفته پای ثابت سریالها و تله فیلمهای «طنز» پرشماری باشد که نمایشگر استعداد واقعی او نبودند.
سال ۷۱ بود که برنامه ریز تله فیلمی بنام «دیدار در غبار» (ضیأ دری) بودم و اویسی هم در آن بازی داشت. او با اتومبیل خودش که یک ماشین دهه هفتادی نسبتا فرسوده بود (فکر کنم داتسون بود) سرکار میامد و من هم اغلب با او همراه میشدم. یک روز در طول راه به او گفتم که حیف است دیگر نقش منفی بازی نمیکند و اینکه او تنها کسی است که این نقش ها را «شکلاتی» از کار در میآورد.
.
نگاهی بمن انداخت و گفت: تو هنوز جوونی و فیلمت را هم نساخته ای، بعدا متوجه میشی که تو این «مملکت، دوغ و دوشاب فرقی با هم ندارن»، امروز فکر میکنم که راست میگفت اما نه آنقدر شدید.
https://cinemaideal.ir/vdcg.n9qrak9xupr4a.html
cinemaideal.ir/vdcg.n9qrak9xupr4a.html