۰
plusresetminus
درباره پرویز فنی‌زاده؛ در «خشت و آینه» ابراهیم گلستان

حضوری مبهوت‌کننده در فیلمی کلاسیک

حضوری مبهوت‌کننده در فیلمی کلاسیک
سعید حسینی: احمدرضا احمدی می‌گوید: «ابراهیم گلستان روزی به من گفت که جذام، فقط جسمی نیست، روحی هم هست. من مردی را دیدم که به مدت ۲۰ سال در کافه فردوسی در گوشه‌ای سرگرم حل کردن جدول بود!».

ابراهیم گلستان در «خشت و آینه» (دهمین اثر تصویری‌اش به عنوان کارگردان، تهیه‌کننده، مستندساز) نقش‌آفرینی آن جدول‌بازِ نئوانتلکتوئلِ کافه‌نشینِ ورّاج که جَفنگیاتِ بی‌منطقش را همه با دهانِ باز نگریسته و تحسین می‌کنند، به پرویز فنی‌زاده‌ی جوان سپُرد. آن هم در اولین حضور فنی‌زاده مقابل دوربین! خروجیِ کار اما، مبهوت‌کننده است. تک‌سکانسی که هنوز می‌توان آن را از تحسین‌برانگیزترین سکانس‌های تاریخ این سینما دانست.

مثلثِ «کلام»، «سکوت» و «نگاه» در این سکانس، به‌گونه‌ای توسط پرویز فنی‌زاده درهم‌آمیخته میشود که مرزِ مابین واقعیت و توهم، و مرز مابین شمایلِ تثبیت‌شده‌ی خودباوری و ناباوری، به‌کل از بین رفته است. دقت کنید به سبک دیالوگ‌گویی فنی‌زاده، و بنگرید به فرمِ تکان دادنِ دست‌ها و احساساتِ متناقض و دیریافتِ صورتش در زمان تغییرِ ریتم و آهنگِ کلام؛ فنی‌زاده دیالوگ می‌گوید یا مونولوگ؟ مشخص نیست. به کلامِ خود ایمان دارد یا نه؟ نامشخص است. او در این سکانس، استادانه، با ترسیم موجودیّتِ ذاتیِ ابزوردیسمِ کاراکترش، تصویری به ثبت می‌رسانَد که خروجی‌اش، تبدیل به شمایلی تمام‌عیار از همه‌ی نئوانتلکتوئل‌های کافه‌نشینی می‌شود که هنوز و همچنان، میزانِ حقیقتِ کلام و فعلیّت‌شان، بر کسی مشخص نیست. چیزی شبیه وَهم، چیزی شبیه به خواب.
https://cinemaideal.ir/vdcg.n9xrak9x3pr4a.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما