«در آغوش درخت» به لحاظ قصه و شیوه روایت مخاطب علاقمند به سینمای ایران را به یاد فیلمهای کانونی میاندازد.
منصوره بسمل
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از دهه پنجاه به این سو با ساخت آثار سینمایی ارزشمند در حیطه کودک و نوجوان، جریانی را به راه انداخت که در دهه شصت به اوج شکوفایی رسید. فیلم های مختلف از «دونده» و «آب، باد، خاک» تا «خانه دوست کجاست» و کلید به جشنواره های جهانی راه پیدا کردند و اصطلاح فیلم های کانونی پررنگ تر از گذشته شد. این روزها فیلمی روی اکران است که بسیار به سبک فیلمسازی کانون وفادار بوده و توانسته پای علاقمندان آثار اینچنینی را به سالن های سینما باز کند. فیلمی به نام «در آغوش درخت» ساخته بابک خواجه پاشا.
«در آغوش درخت» که به لحاظ قصه و شیوه روایت مخاطب علاقمند به سینمای ایران را به یاد فیلمهای کانونی میاندازد، قصه سر راست و در عین حال آشنایی دارد؛ زوجی پس از دوازده سال زندگی مشترک به پایان خط رسیده و قصد جدایی دارند، در حالی که دو پسر یازده و چهار پنج ساله دارند. وابستگی شدید دو برادر و تصمیم قاطع کیمیا و فرید برای جدا کردن این دو، نقطه عطف اصلی فیلمنامه این فیلم است که نقشی کلیدی در پیشبرد آن دارد. در این بین فوبیای کیمیا هم در پرده نخست فیلم مطرح شده و از آن به عنوان عامل اصلی جدایی فرید نام برده میشود. فوبیایی که ریشه در تخیل خود نویسنده داشته اما به خوبی در ساختار قصه جا افتاده است.
تاکید روی تابلوی ۱۵ کیلومتر تا ارومیه در همان اوایل فیلم، هم از زخم درونی زنی اهل تالش خبر داده و هم کاشت اطلاعات به خوبی صورت میگیرد. در یک سوم نخست نیز شخصیتهای اصلی به اضافه رضا برادر جوان فرید معرفی شده و داستانکی هم با محوریت او و علاقهاش به دختری که در مغازه فرید کار میکند، شکل میگیرد.
نیمه میانی فیلم به لحاظ ریتم مشکلات زیادی دارد که به فیلمنامه آن بازمیگردد. جایی که جدایی دو برادر به مساله اصلی فیلم تبدیل شده و باید کیمیا و فرید را به درک تازهای از زندگی برساند. در عین حال خواجه پاشا میتوانست روی علاقه رضا به دختر جوان کارگر فرید و علاقه هردو به یک دختر به عنوان داستان فرعی بیشتر کار کرده و نیمه میانی جذابتری را تدارک ببیند.
بابک خواجه پاشا در نخستین تجربه کارگردانی بلند خود، به خوبی از اتمسفر منطقه آذربایجان غربی و اطراف ارومیه استفاده کرده و از آن به عنوان نقطه قوت فیلم خود بهره گرفته است. در عین حال او در انتخاب بازیگراناش هم خوب عمل کرده است. البته به جز روح الله زمانی که تیپیک بازی کرده و بازیاش تفاوت چندانی با سایر نقشهایش ندارد، مارال بنی آدم به واسطه تجربه سالها حضور در عرصه تئاتر، شخصیت کیمیا را به خوبی آنالیز کرده و لایههای درونی پر از نوسان او را به شکل مطلوبی به نمایش گذاشته است. جواد قامتی هم در خلق فرید برونگرا موفق بوده و تیم دونفره خوبی را با بنی آدم تشکیل داده است. بازی گرفتن از بازیگران کم سن و سال هم در فیلم هایی از این جنس، سختی های خاص خود را داشته و خواجه پاشا به خوبی از عهده انجام آن برآمده است.
«در آغوش درخت» از آن دسته فیلم هایی است که قصه ساده و سرراست خود را به خوبی روایت کرده و تماشاگر را با خود تا پایان نگه می دارد. https://cinemaideal.ir/vdce.78ebjh8vz9bij.html