امیر شهاب رضویان گفت: من به ایشان زنگ زدم و گفتم که بنده یک قصهای دارم و اسمم هم فلانی است. با همان لحن خاص خودشان گفتند: اسمتو شنیدم، یک چیزهایی شنیدم. در همین حد گفتند و بعد از آن قرار گذاشتیم و خلاصهی قصهی چند خطیام را که برای ایشان گفتم، خوششان آمد. از من خواستند تا فیلمهای قبلیام را ببرم تا ببینند....