بابک جوادی
شوخی با گذشته و عناصر شناخته شده آن، یکی از ایده های آشنا و امتحان پس داده در ژانر کمدی است که سینماگران کشورمان علاقه ویژه ای به آن داشته و احتمالا در آینده نیز شاهد نمونه های بیشتری در این باب خواهیم بود. چرا که ملاک گیشه و فروش بوده و تهیه کننده بخش خصوصی به امید بازگشت سرمایه و کسب سود، طبعا از کلیشه های مرسوم این دسته از آثار دست نخواهد کشید. نهنگ عنبر 1 و 2 از ساخته های سامان مقدم را می توان آغازگر تولید آثاری با محوریت دهه های پنجاه و شصت به حساب آورد که شوخی های جذابی هم بر اساس آن در دل قصه ای عاشقانه شکل گرفته است. پس از آن نام های دیگری همچون: مصادره و هزارپا و ... ردیف شده که همگی آنها هم در زمره پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران قرار گرفته اند.
(فسیل) ساخته کریم امینی که این روزها بخش مهمی از فروش هفتگی سینماهای کشور را به خود اختصاص داده، تمامی رکوردهای فروش را شکسته و به مرز یکصد میلیارد تومان رسیده، تازه ترین نمونه در این رابطه به حساب می آید که حسابی به مذاق عامه سینماروها خوش آمده است. امینی و گروه نویسندگان فیلمنامه فسیل که سابقه کار مشترک هم داشته اند، قصه ساده و سرراستی را انتخاب کرده و تلاش فراوانی برای روایت سهل الوصول آن به خرج داده اند. در عین حال از تمامی المان ها و نشانه های دهه پنجاهی نیز سود جسته و شوخی های خود را بر این پایه خلق کرده اند که گاه بسیار جذاب هم از کار درآمده اند. برای مثال هم می توان به سکانس آغازین فسیل اشاره کرد که از تیتراژ شوی تلویزیونی رنگارنگ الگو گرفته شده است.
اسی، سعید و صفا اعضای یک گروه موسیقی نه چندان مشهور هستند که با خواندن ترانه ای که محتوای سیاسی دارد، سروکارشان به زندان افتاده اما در نهایت با یک اعتراف اجباری و تعهد از زندان آزاد می شوند. در یک سوم اول فیلم اتفاق های فوق پشت سرهم قرار گرفته و به موازات آن عشق اسی به فرنگیس هم مطرح می شود. تصادف اسی و به کما رفتنش را می توان نقطه عطف بخش یاد شده به حساب آورد که قصه را با یک پرش زمانی طولانی همراه می کند. جایی که اسی پس از ده سال به هوش آمده اما حکومت و نیز جامعه به کل تغییر کرده است.
بخش مهمی از پرده میانی فیلمنامه صرف مخفی کاری های اطرافیان قهرمان فیلم می شود که نمونه آن را می توان در مخفی کاری های سعید و پری (خواهر اسی) که در این سال ها با یکدیگر ازدواج کرده و از واکنش اسی می ترسند، مشاهده کرد. همین طور انقلابی شدن سعید که اسی اطلاعی از آن نداشته و شوخی های بامزه ای هم با محوریت آن خلق شده است. دیگر داستانک فیلم، مربوط به علاقه قدیمی اسی به فرنگیس است که به واسطه مخالفت های پدر فرنگیس (حاج تیمور) پیش از انقلاب به نتیجه نرسیده و گذشت ده سال هم تغییری در نظر تیمور ایجاد نکرده است!
در پرداخت شخصیت ها که البته کم تعداد هم نیستند، نویسندگان فسیل کاملا به سمت تیپ رفته و تنها اسی در مقام قهرمان فیلم به تیپ-شخصیت نزدیک می شود. تیپ های کاملا آشنا برای تماشاگر که با آن آشنایی ذهنی داشته و شوخی ها نیز براساس ویژگی های تیپ های اشاره شده شکل گرفته است. اسی با توجه به اینکه محور فیلم است، خصوصیات شخصیتی که تماشاگر را به سمت خود بکشاند دارد. در عین حال نقش مهمی در شکل گیری بخش مهمی از شوخی ها و بالتبع خنداندن تماشاگر دارد. در طرف مقابل، شخصیت های زن فسیل آنچنان که باید از کار درنیامده و از حاشیه به متن وارد نمی شوند.
فسیل از آن دسته فیلم هایی است که بسیار به بازیگر نقش اول خود متکی بوده که در صورت یک انتخاب غلط به موفقیت تجاری فعلی نمی رسید. (بهرام افشاری) که به پای ثابت فیلم های کمدی سینمای ایران تبدیل شده، در نقش هایش به خوبی از فیزیک بدنی خود بهره گرفته که نمونه درخشان آن را در فسیل می بینیم. به خصوص در نیمه نخست فیلم که انرژی زیادی از او در ایفای نقش اسی به چشم خورده و تماشاگر را به شکل مطلوبی با خود و و شوخی های خلق شده در اطرافش همراه می کند.