سیاهی و تاریکی شب، معمولا یکی از فاکتورهایی است که برای افزایش ترس در فیلمهای ترسناک استفاده میشود، اما برخی فیلمها این گونه نیستند.
تاریکی در واقع نشان از آسیب پذیری است و فیلمسازهای آثار ترسناک هم همه تلاششان را میکند که شخصیت را در شرایط بی دفاع و آسیب پذیر قرار دهند. البته برخی از فیلمهای سینمایی هم این قانون را میشکنند و یک ژانر فرعی خلق میکنند که میتوان آن را Daylight Horror نامید. در این تکنیک روشنایی روز احساس امنیت خیالی به مخاطبان میدهد و میتوان در جایی که انتظارش را ندارند این اعتماد و امنیت را از بین برد و آنها را به وحشت انداخت. در اینجا با چند مورد از این فیلمها آشنا خواهید شد.
مطرودین شیطان (۲۰۰۵)
این فیلم در ژانر سبک وحشت به کارگردانی راب زامبی ساخته شده و در واقع دنبالهای بر فیلم قبلی او به نام «خانه هزار جسد» است. داستان فیلم در شهری در ایالت تگزاس روایت میشود و در مورد دو قاتل وحشی و روانی است که از محاصره نیروهای پلیس میگریزند و پا در جادهای کویری میگذارند. یک کلانتر بنام «ویدل» که به دنبال گرفتن انتقام مرگ برادرش از آن هاست، شروع به تعقیبشان میکند. این فیلم با ترکیب جنبههایی از ژانر وسترن و اسلشر یک تجربه ترسناک منحصر به فرد را خلق میکند.
میدسامر (۲۰۱۹)
آری آستر بعد از ساخت فیلم سینمایی «موروثی» در سال ۲۰۱۸ به سراغ این فیلم رفته که شاید یکی از به یادماندنیترین فیلمهای ترسناک دهه اخیر باشد که داستان آن در روشنایی روز روایت میشود. این فیلم داستان شخصیتی به نام دانی را روایت میکند که دنیایش پس از مرگ پدر و مادرش به آشفتگی رسیده. او به همراه همسرش به ملاقات دوستان دورشان و شرکت در یک جشن تابستانه میروند که هر ۹۰ سال یکبار برگزار میشود، اما خیلی زود همه چیز به یک کابوس تبدیل میشود.
تپهها چشم دارند (۲۰۰۶)
این فیلم به تهیه کنندگی وس کریون و کارگردانی الکساندر آژا داستانی ترسناک از آدمخوارها در یک بیابان دور افتاده را به تصویر کشیده است. «تپهها چشم دارند» داستان خانواده آمریکایی کارتر را روایت میکند که اتومبیل آنها در جست و جو برای رسیدن به یک معدن نقره که برایشان به ارث گذاشته شده به طور ناخواسته به قلمرو غارنشینهای وحشی و آدمخوار وارد میشوند. نسخه دیگری هم از این فیلم وجود دارد که در سال ۱۹۷۷ ساخته شد.
مرد حصیری (۱۹۷۳)
این فیلم سینمایی ساخته رابین هاردی فیلمساز معروف فیلمسازی ژانر ترسناک فولک است و همینطور یکی از اولین و موثرترین نمونههای فیلم ترسناک محسوب میشود که داستان آن درطی روز اتفاق میافتد. «مرد حصیری» در مورد یک مامور پلیس است که در جست و جو برای یافتن یک زن گمشده، به جزیرهای دور افتاده میرسد. افراد محلی این جزیره وجود چنین زنی را انکار میکنند، اما این پلیس بعد از تحقیقات متوجه میشود که آیین های کافرکشی در این مکان اجرا میشود که یکی از آنها قربانی کردن یک شخص با سوزاندن است.
پرندگان (۱۹۶۳)
آلفرد هیچکاک در فیلم سینمایی «پرندگان» با نشان دادن پرندهها در نقش حیوانات قاتل، باعث شگفت زده شدن مخاطبان شد. اگرچه فیلم با داستانی عاشقانه و کمدی شروع میشود، اما به تدریج با هجوم پرندهها به اثری ترسناک تبدیل میشود. داستان فیلم حول یک دختر ثروتمند به نام ملانی دنیلز میگذرد که با وکیل جوانی به نام میچ به خلیجی در کالیفرنیا میروند، اما به اتفاقاتی کابوس وار بر میخورند. هیچکاک با این فیلم به خوبی حس نا امنی را درمخاطب بر انگیخته میکند.
آخرین خانه در سمت چپ (۱۹۷۲)
«آخرین خانه در سمت چپ» فیلم دیگری از کریون است که در دهه ۷۰ بسیار محبوب شد. این فیلم که اقتباسی نصف و نیمه از یکی از فیلمهای اینگاربرگمن است، داستان دو دختر جوان را روایت میکند که ربوده شده به جنگلها برده میشوند و به قتل میرسند. حالا والدین این دو دختر به دنبال گرفتن انتقام از قاتلان میروند.
طلوع مردگان (۱۹۷۸)
در دنباله فیلم تحسین شده «شب مردگان زنده» به کارگردانی جرج رومرو به نام «طلوع مردگان»، شخصیتها با میزان بیشتری از زامبیها درگیر میشوند. این فیلم در مورد گروهی از بازماندگان است که خودشان را در یک فروشگاه حبس کرده اند که از زامبی حاضر در بیرون فروشگاه در امان باشند. اگرچه بسیاری از سکانسها طی شب اتفاق میافتند، اما چراغهای این فروشگاه فضا را روشن نگه میدارند.
آروارهها (۱۹۷۵)
فیلم سینمایی «آرواره ها» ساخته استیون اسپیلبرگ علت وحشت یک نسل از پا گذاشتن به آب است. بیشتر سکانسها و بخشهای این فیلم در یک روز کاملا آفتابی روایت میشود تا آن را یکی از برترینها در بین فیلمهای ترسناک که اتفاقات آن در طی روز رخ میدهد بدانیم. در این فیلم کلاسیک شاهد داستان یک رئیس پلیس و تحقیق بر روی پرونده قتل کوسهها هستیم.
کشتار با ارّه برقی در تگزاس (۱۹۷۳)
در سال ۱۹۷۳، تام هوپر یکی از مشهورترین فیلمها در تاریخ ژانر وحشت را خلق کرد. در فیلم «کشتار با ارّه برقی در تگزاس» برای اولین بار از ارّه برقی به عنوان یک وسیله برای کشتار استفاده شد که در دست قاتلی ترسناک و ساکت قرار میگرفت. اگرچه یکی از نمادینترین سکانسهای این فیلم در شب فیلمبرداری شده، اما بخشهای اصلی فیلم در طی روز روایت میشود. استفاده از روشنایی روز در این فیلم مخاطب را متقاعد میکرد که هر آنچه که میبیند واقعی است.