سینمای ۱۴۰۴ یک فرصت طلایی برای تشخیص میزان وفاداری به ملودرامهای اجتماعی است. طی این سال، ۳ نماینده مهم این گونه به روی پرده خواهند رفت. فیلمهایی که هرگونه مواجهه مدیریت سینما، فعالان سینما و مخاطبان با آن میتواند تعیینکننده باشد و مسیر آینده این گونه محبوب را در وضعیت فعلی سینمای ایران مشخص کند.
درامهای اجتماعی طی سالیان اخیر، روند سینوسی عجیبی را پشت سر گذاشتند. برخی از آنها توانستند تاحدودی بیش از انتظار ظاهر شده و بسیار بیشتر از دوسوم کمدیهای پربازیگر آن سالها بفروشند و برخی دیگر، برخلاف پیشبینیها، ناکام ماندند و نتوانستند طبق آن چیزی که از آنها انتظار میرفت، ظاهر شوند.
در سالهای پساکرونا، «ملاقات خصوصی» بهترین عملکرد را در میان این آثار داشت و توانست طی ۸ ماهی که به روی پرده بود، ۸۶۶ هزار مخاطب را در دوران رکود سینما جذب کند. «بیبدن» با ۷۷۷ هزار مخاطب، دومین درام اجتماعی این فهرست است. «ابلق» با ۶۵۶ هزار، «علفزار» با ۶۴۸ هزار، «دوزیست» با ۶۲۱ هزار، «قهرمان» با ۵۰۰ هزار و «سه کام حبس» با ۴۱۸ هزار مخاطب، پراقبالترین درامهای اجتماعی سالیان اخیر هستند که در بازههای زمانی مختلف به روی پرده رفتند و توانستند در موقعیتهایی متفاوت، به چنین راندمانی برسند.
این ۳ فیلم نباید درگیر فیلمسوزی شوند و در یک بازه زمانی به روی پرده بروند. این همپوشانی سبب سرشکنشدن میزان مخاطبان و سرکوبشدن گیشه آنها خواهد شد
عموم این آثار، پخشکنندههایی قدرتمند داشتند و طبعا از تعداد سالن خوبی نیز برخوردار بودند. برخی در اکران عید و تابستان رونمایی شدند و برخی دیگر نیز اکران در فصلهای مختلف را تجربه کردند. بنابراین نمیتوان اینگونه عنوان کرد که تمام تخممرغها در سبد کمدی بوده و درامهای اجتماعی، حریف دستوپابستهای برای این گونه بودهاند.
سینمای ۱۴۰۴ در کنار تمام رکوردهایی که میتواند به نام خود ثبت کند، به احتمال بسیار زیاد سال خوبی برای درامهای اجتماعی است. فارغ از تعدد آثار این گونه، حداقل ۳ فیلم اکران امسال میتوانند در مقام جریانساز ظاهر شده و چیدمان اکران و استقبال مخاطب را با تغییراتی همراه کنند.
تغییراتی که برای نخستینبار طی سالیان پساکرونا میتواند میزان مخاطبان این گونه را از مرز ۱ میلیون نفر عبور دهد. اگر «برادران لیلا» به روی پرده میرفت، این رکورد قطعا شکسته میشد اما بیتدبیری عجیب هر دو طرف مدیریت سینما و صاحبان فیلم سبب شد تا این فرصت از سینمای ایران و مخاطبان این گونه گرفته شود تا چنین فیلم استاندارد و خوشساختی به روی پرده نرود.سینمای ۱۴۰۴، یکی از اصلیترین برهههای تخمین اقبال برای درامهای اجتماعی است تا این گونه پس از اتهامپراکنیهایی که طی این سالها برای آن صورت گرفته، با آثاری قدرتمند، محکی جدی بخورد
برای اکران ۱۴۰۴، «زن و بچه» نخستین شانس رسیدن به چنین رکوردی است. فیلمی که یکی از بختهای حضور در کن ۲۰۲۵ است و بنابراین میتواند در تابستان یا پائیز، در ایران روی پرده برود. این فیلم با هر مدت زمانی که داشته باشد، قطعا بیش از ۱ میلیون مخاطب را به سینما خواهد کشاند و حداقل به لحاظ آماری، از حیثیت سینمای اجتماعی دفاع خواهد کرد.
«پیرپسر» با سونامی مهیبی که در جشنواره سال گذشته به راه انداخت، یکی از شانسهای بزرگ آبروداری از درامهای اجتماعی در اکران امسال است. فیلمی که طی این ماهها، تلاشهای گستردهای برای اکران آن صورت گرفته و به احتمال بسیارزیاد، با نسخهای متفاوتتر نسبت به آن چیزی که در زمان جشنواره مشاهده کردیم، به روی پرده خواهد رفت. جریانسازی از این فیلم به اندازهای است که قطعا خواهد توانست بیش از ۱ میلیون مخاطب را جذب کرده و در این مسیر حتی بالاتر از فیلم سعید روستایی نیز قرار بگیرد.
«رکسانا» اما وضعیت متفاوتتری بهنسبت دو فیلم دیگر این فهرست دارد. فیلمی که قطعا قادر نخواهد بود بهمانند آن دو فیلم، با تکثر مخاطب همراه باشد اما همین که یک فیلم از پرویز شهبازی پس از ۳ سال بایکوت به روی پرده برود، اتفاق مهمی است که میتواند بخشی از مخاطبان علاقمند به سینمای ضدجریان را به سالنهای تاریک کشانده و علیرغم دلگرمی به فعالان این حوزه، سیگنالهای خوبی را به گیشه و علاقمندان به درامهای اجتماعی مخابره کند.
البته برای شکلگیری این فضا، به نوعی درایت سازمان سینمایی، شورای پروانه نمایش و البته شورای صنفی نمایش نیاز است. این ۳ فیلم نباید درگیر فیلمسوزی شوند و در یک بازه زمانی به روی پرده بروند. این همپوشانی سبب سرشکن شدن میزان مخاطبان این آثار و درنتیجه سرکوب شدن گیشه آنها خواهد شد و امیدواریها نسبت به گونه اجتماعی و آینده آن را خدشهدار میکند. درواقع سینمای ۱۴۰۴، یکی از اصلیترین برهههای تخمین اقبال برای درامهای اجتماعی است تا این گونه پس از اتهامپراکنیهایی که طی این سالها برای آن صورت گرفته، با آثاری قدرتمند، محکی جدی بخورد بنابراین اقبال یا عدماقبال این ۳ فیلم در اکران امسال، میتواند تاحدود زیادی تعیینکننده نقشهراه این گونه سینمایی باشد و سایهروشن این ژانر محبوب را برای سالیان آتی مشخص کند.
حتی نوع مواجهه مدیریت سینما با اکران این آثار و کیفیت نمایش این فیلمها نیز میتواند تعیینکننده باشد. در این سالها، مدیریت سینمایی همواره به این عنوان متهم بوده که سد راه حیات نرمال سینمای اجتماعی است و با اهرمهای مختلف، شرایطی را به وجود آورده تا این گونه نتواند ادامه مسیری طبیعی داشته باشد. بنابراین هر نوع مواجههای با این ۳ فیلم زیر ذرهبین طیف گستردهای از دوستداران سینما قرار میگیرد که میتواند تضمینکننده مسیر اعتلا یا سراشیبی درامهای اجتماعی در ایران باشد.