بهنام حبیبی
سریال «آکتور» به نویسندگی و کارگردانی نیما جاویدی، این روزها در حال پخش از فیلیمو است. در این سریال، علی (نوید محمدزاده) و مرتضی (احمد مهرانفر)، دو بازیگر آماتور تئاتر هستند که در زندگی خود، با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم میکنند. آن دو، برای کسب درآمد و حتی پرداخت کرایه محل زندگیشان، به اجرای نمایشهای سورپرایزی در جشنها و میهمانیها میپردازند. آنها، تالار نمایشی متروکهای را اجاره کردهاند و در همان جا زندگی میکنند. مالک تالار هم قصد دارد تا آنجا را ویران و با کاربری دیگری از آن بهرهبرداری کند.
گنجِ بازیگری
علی و مرتضی، به موازات زندگی پرچالش خود، تمرینات نمایشی خود را از یاد نمیبرند و گویی همه این دریای طوفانی را برای رسیدن به جزیره گنج خود یعنی بازیگری در تئاتر، به جان خریدهاند. با تمرینهای نمایشی علی و مرتضی، داستان سریال، گسترش بیشتری مییابد. آن دو قصد دارند تا در نمایش «آکتور» بر اساس نمایشنامه «بازرس» نوشته آنتونی شفر، بازی کنند. علی در آن نمایشنامه نیز نقش آکتوری را بازی میکند که قصد دارد با ملوک، همسر مرتضی، ازدواج کند (نوید محمدزاده، و احمد مهرانفر، در واقع هر کدام سه و دو نقش بازی میکنند). در این نمایش، علی از اهالی آذربایجان و مرتضی، فردی مشهور از خاندان سرشناس مستوفی است.
در چالش اول داستان سریال که درباره عشق مرتضی به ساراست، او حتی از کرایه محل زندگیاش میگذرد و گوشی تلفنی گرانبهایی برای نامزدش میخرد. ولی با قرار گرفتن علی و مرتضی در تنگنای پرداخت کرایه تالار و محل زندگی، با برنامهریزی بین آن دو که بیشتر شبیه نوشتن درامی پلیسی و اکشن است، علی و مرتضی، لحظات بسیار حساسی از بازی بداهه را اجرا میکنند. همه بخشهای این سکانس سریال، تجربههایی از بازیگری بداهه است که شاید تنها بازیگران خوب تئاتر مانند نوید محمدزاده و احمد مهرانفر، توانایی آفرینش و اجرای آن را داشته باشند. داستان نمایش، نگاهی روانکاوانه به خلاقیت و توانایی روانی و هنری بازیگران تئاتر دارد که میتوان از آنها حتی در کارهای دیگر اجتماعی بهره برد و توانایی آنها تنها منحصر به هنروری روی صحنه تئاتر نیست.
توانایی بازیگران تئاتر
همچنان که رویدادپردازی و شخصیتپردازی سریال، گام به گام تولید میشود و پیش میرود، گفتارپردازی داستان نیز همین شیوه را در پیش میگیرد. دیالوگهای کارکترها و دیالوگهای نمایشنامه «بازرس»، در دو خط موازی، یعنی گفتار و دیالوگهای رویدادی بین کارکترها، در کنار آفرینش ایدههای نو در دیالوگپردازی داستان نمایش «بازرس»، شکل میگیرند. در واقع، نمایشنامه «بازرس»، با رویدادهای روزانه در زندگی بازیگرانش یعنی علی و مرتضی، دچار دگردیسی میشود و اقتباسی نو را شکل میدهد. در بیان دیگر، سریال قصد دارد تا ریشههای شکلگیری اجتماعی درام در بین لایههای گوناگون اجتماع را به جذابیتهای دیگر سریال بیفزاید و این کار را با دگرگون کردن دیالوگهای نمایشنامه «بازرس» و دیالوگنویسی توسط خود این شخصیتها بر پایه خلاقیت و توانایی نمایشی آنها انجام میدهد، که البته این خود نیز مهارت و توانایی دیگری ویژه هنرمندان تئاتر است.
بستر داستانی سریال «آکتور»، بررسی همان گفته مشهور ویلیام شکسپیر، نمایشنامهنویس شهیر انگلیسی است که در آن، دنیا را به صحنه نمایش، و همه انسانها را به بازیگران روی این صحنه تشبیه کردهاست. داستان سریال، کنکاشی روانشناختی درباره دو بازیگر تئاتر است که بیاراده در برابر خواست درونی خود برای ایفای نقشهای متفاوت، حتی حاضر به انجام هر گونه نمایش و جرم و بزهی نیز میشوند.
عاشقانِ بازیگری
داستان این سریال، بر محور چالشهای پیشِ روی عاشقان بازیگری در لایههای پایینی جامعه است که هنوز به مرحله شهرت و ثروت نرسیدهاند؛ عاشقانی که نه توان دلکندن از صحنه نمایش و بازیگری را دارند و نه موقعیت و پشتیبانی مالی مناسب برای ادامه راه هنریشان. ولی داستان، در زیربافت خود، موضوع مهم دیگری را نیز مورد کنکاش قرار میدهد، و آن هم کاربری مهارت بازیگری در دنیای جرم و بزهکاری است؛ موضوعی که به اندازه خیلی زیادی در انواع آثار ادبیات توصیفی و نمایشی در ژانرها و گونههای مختلف به آن پرداخته شدهاست. نگاه ویژه سریال «آکتور» به مهارت بازیگری، جایی وارد فاز جدی خود میشود که این مهارت، برای انجام کارهای خلاف هم هواخواهان خود را مییابد، و میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
نوید محمدزاده و احمد مهرانفر، در نقش دو بازیگر تازهکار، به روشن کردن کنجهای تاریک احتمالی بازیگران میپردازند. آنها هم میتوانند خوب باشند و با مالک تالار با ایفای نقش مثبت روبهرو شوند، و هم میتوانند بد باشند و مالک را فریب دهند و در کمد پنهان شوند. علی هم میتواند شخصیتی خوب باشد و همه دستمزد خود را برای ادامه زندگی مشترکش با مرتضی به مالک بدهد و هم میتواند شخصیتی فریبکار داشته باشد و در دزدی گوشی سارا، به دوستش مرتضی کمک کند. احمد مهرانفر در نقش مرتضی، هم میتواند آدمی خوب باشد و در بازی عاطفی و احساسی با نامزدش (سارا) از او دلجویی کند و هم میتواند نقشی بد داشته باشد و ساعتی بعد، همان هدیه را که خودش به سارا داده است، از او بدزدد. او هم میتواند با بازی در برابر علی (نوید محمدزاده)، نقش قربانی را داشتهباشد، و هم میتواند نقش راهزنی را بازی کند که میتواند مردم را قربانی خواستههای خود کند.
نوید محمدزاده و احمد مهرانفر در سریال «آکتور» با به تصویر کشیدن زندگی بازیگران نمایش در کنجهای تاریک و پنهان جامعه و بررسی چالشهای پیشِ روی آنها برای زندگی، علل و عوامل مهارتافزایی بازیگران در بداههپردازی و خلاقیت بیشتر در زندگی روزمرهشان و در پی آن در شغل هنریشان را بیان میکنند؛ مهارت و خلاقیتی که بازیگران آموخته بر صحنه نمایش، جان و روان خود را بیشتر با آن آموخته و آمیخته کردهاند و از دروازه تئاتر، پا در سرزمین تصویر نهادهاند. سریال «آکتور»، نمونهای از تفاوتهای خلاقیتی نمایشی مردم عادی با بازیگران، بهویژه بازیگران تئاتر است.
ایران تئاتر