بابک برزویه که از دی ماه سال گذشته در کما به سر میبرد، ظهر سه شنبه ۲۶ مرداد ماه درگذشت.
خداحافظ پسر چشم آبی عکاسی و سینمای ایران
مراسم تشییع پیکر بابک برزویه صبح امروز ۲۸ مرداد ماه در مقابله خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
28 مرداد 1401 ساعت 13:27
بابک برزویه که از دی ماه سال گذشته در کما به سر میبرد، ظهر سه شنبه ۲۶ مرداد ماه درگذشت.
در این مراسم جمعی از هنرمندان کشور و مسئولان و مدیران فرهنگی حضور داشتند.
کامران ملکی که اجرای این برنامه را برعهده داشت، عنوان کرد: هر هجرتی یک نشانهای دارد و مناسبت ها بسیار در این زمینه نقش دارند. ایام محرم و سوگواری است و ما دوستی را از دست دادیم. دیروز روز جهانی عکاسی بود و ما امروز با بابک که عاشق عکاسی بود وداع میکنیم. بابکی که علاوه بر اینکه دوست و یار ما بود، سهم بزرگی بر گردن بسیاری از هنرمندان و چهرههای فرهنگی هنری کشورمان داشته و دارد. از قاب بابک بسیاری از هنرمندان این مملکت ثبت و جاودانه شدند.
مردن عاشق نمیمیراندش
علیرضا تابش مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی اظهار کرد: در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز/ چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود. امروز ناباورانه پیکر هنرمند نجیب و دوستداشتنی بابک برزویه را بدرقه میکنیم، درست مقارن با روز جهانی عکاسی زیرا او تمام عشق و علاقه اش دوربین بود. او تنها ۵۳ سال فرصت زیستن در این دنیای فانی را داشت. استاد امیرهوشنگ ابتهاج که این روزها سوگوار فقدان ایشان نیز هستیم، چه زیبا سروده اند که زندگی زیباست ای زیبا پسند/ زنده اندیشان به زیبایی رسند/ آنقدر زیباست این بی بازگشت/ کز برایش میتوان از جان گذشت/ مردن عاشق نمی میراندش/ در چراغ تازه می گیراندش/ باغها را گرچه دیوار و در است/ از هواشان راه با یکدیگر است/ شاخه ها را از جدایی گر غم است/ ریشه هاشان دست در دست هم است
او ادامه داد: عمل به جنبه های اخلاقی را در کنار حرفه خود وظیفه نمی دانست بلکه مسئول بودن جزو خصوصیات او بود. به خانواده اش بها می داد و از اینکه فرزندانش از کودکی کتابخوان هستند، افتخار میکرد. به رغم تراکم کاری و خبری و آموزشی در بحران های جامعه همواره کنار مردمش بود و به وظیفه انسانی خود عمل می کرد. تقویم و زمان برایش اهمیت داشت و سالروز چهره های فرهنگی و هنری و نقاط عطف کشور را همواره یادآوری میکرد. از سر تواضع و با شوخ طبعی لبخند بر لب همه مینشاند و از روحیه جمعی خوبی برخوردار بود. به میهن خود ایران عشق میورزید و برای نمایش شکوه ایران در قالب هنر عشق میورزید به همین دلیل در ایران ماند و فعالیت کرد.
مدیرعامل سابق بنیاد فارابی گفت: بابک همواره یادگیرنده و آموزشدهنده بود. لحظه ای از یادگیری و آموزش دادن غفلت نمی کرد. بابک خستگی ناپذیر بود و بیماری او را از پا نیانداخت.
تابش در پایان خاطرنشان کرد: بابک به خبر اهمیت میداد و روحیه خبری او سبب میشد که در رخدادهای مهم حاضر باشد. چه حیف که این روزها خبر رفتن او در رسانه ها پیچیده است.
امیر عابدی عکاس و دوست بابک برزویه در ادامه این مراسم تصریح کرد: از بابک گفتن خیلی سخت است و هرگز فکر نمیکردم روزی من درباره بابک صحبت کنم. به مناسبت روز خبرنگار مراسمی در موزه سینما برگزار شد و من لوح یادبود بابک برزویه را دریافت کردم اما همچنان نتوانستهام خانواده او تقدیم کنم.
او ادامه داد: آنچه در این هشت ماه بر بابک گذشت یک مجال بود. مجالی که آرام آرام از این دنیا سفر کند زیرا نمی توانست چشمش را روی خیلی چیزها ببندد. فکر میکنم بابک همین الان هم یک گوشه ایستاده و دوربین به دست به همه ما لبخند میزند.
این عکاس عنوان کرد: ترجیح میدهم اکنون بیشتر از خواستههای او بگویم. مدتی مسئول انجمن عکاسان سینما بود و این نشان دهنده احساس مسئولیت اوست. اکنون بیشتر ما به یک جزیره آرامش و امنیت شغلی نیاز داریم و اگر چنین اتفاقی برای هرکدام از ما بیافتد تکلیف خانواده های ما چه می شود؟ امیدوارم تجربه بابک باعث شود دوستان تصمیمگیر ما کمی بیشتر به هنرمندان فکر کنند زیرا هنرمندان بسیار انسان های شریفی هستند. بیش از ۴۰ سال میگذرد و عکاسان ما هنوز بیمه بیکاری ندارند. راه حل رسیدن به این نکات بسیار ساده است برای اینکه انگیزه بگیریم کافیست به بابک نگاه کنیم.
مجری برنامه اظهار کرد: جای فرشته طائرپور در این مراسم خالی است و قطعا در قطعه هنرمندان به بابک خوشامد خواهد گفت.
سیفالله صمدیان هنرمند عکاس دیگر سخنران این مراسم بود و طی سخنانی عنوان کرد: سخنرانی در چنین مراسمهایی بسیار هولناک است. بابکی که برخلاف بسیاری از همنسلان خود تمام محدودیت ها را کنار زد و به آنچه که میخواست رسید. فکر نمیکنم کسی از حاضران و غایبان تاکنون او را بیکار دیده باشند. کاری که در همنسلان بابک بیشتر تبدیل به غرزدن و تنبلی شده بود.
او در پایان خطاب به جوان تاکید کرد: فقط عرصه های مختلف کاری بابک را درنظر بگیرد تا از فردا نوع دیگری به خود و جامعهتان نگاه کنید.
مهدی آشنا رییس انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران اظهار کرد: بابک جان سلام. اینکه چقدر کارت را دوست داشتی و چقدر کارت را دوست داشتند بماند برای بعد. من اهل تملق نیستم فقط جایت کنار ما خالیست. دلتنگ خندههایت میشویم. تنقدر غمگینم از نبودنت و نداشتند که نمیتوانم سخنی بگویم. سفرت به خیر رفیق. حرفی برای گفتن ندارم جز اینکه بخوانمت و بدانمت و فراموش نکنم پسر چشمآبی عکس و عکاسی ایران را که از امروز نبودنش مصیبتی دردناک برای همه ماست. سفرت بهخیر رفیق.
افشین شاهرودی عکاس پیشکسوت نیز در این مراسم بیان کرد: ندیدم کسی را که با ناراحتی و ناخوشی از بابک صحبت کند. انگار چیزی را در خواب می بینم.
او در ادامه گفت: برای روبهرو شدن با مرگ سه وسیله علم، دین و هنر وجود دارد؛ علم به ما امنیت می دهد و باعث می شود مرگ را به تعویق بیاندازیم. دین باعث می شود که ما از روبهرو شدن با مرگ آرامش پیدا کنیم. هنر موجب جاودانگی ما میشود و بابک به بهترین شکل ممکن از هنر استفاده کرد تا ما مرگ جسمانی او را تاب بیاوریم و همواره او را در آثارش درک کنیم.
او زیبا زندگی کرد
غلامرضا کاظمی دینان رییس سابق انجمن روابط عمومی ایران تصریح کرد : به نام خدای هنرمند که انسانهایی را آفرید که دارای هنر هستند.
او ادامه داد: روزی پدری به پسر خود گفت که در بدن انسانها ۲ گرگ وجود دارد که با هم درگیرند. یکی از این گرگ ها سمبل حسد، کینه و تکبر است و یکی دیگر سمبل مهربانی، عشق، امید و مهربانی است. بچه پرسید کدام گرگ موفق می شود؟ پدر گفت: آن گرگی که تو به آن غذا می دهی. بابک به گرگ دوستی در وجودش غذا داد.
این استاد روابط عمومی در پایان تاکید کرد: من برای بابک گریه نمیکنم زیرا او در این ۵۲ سال هزاران سال زندگی کرد، لذت برد و زیبا زندگی کرد. او از آدمیت عبور کرده و به انسانیت رسیده بود. ندیدم یک بار اخم داشته باشد و همیشه چهره اش بشاش بود. می گفت خدا من را آفریده است تا به کسی بدی نکنم و آدمها از من ناراحت نشوند. بابک یک انسان واقعی و دوست داشتنی بود. پاک زندگی کرد و بخشنده و مهربان بود.
پوراندرخشنده کارگردان سینما نیز یادداشت کوتاهی برای این مراسم ارسال کرده بود.
بابک یک شاخه نورسته بهاری بود
احترام برومند کارگردان سینما نیز در این مراسم خاطرنشان کرد: درمورد بابک باید بگویم که مانند یک شاخه نورسته بهاری شکننده و حساس بود. مانند یک سنگ صبور بود. رفیق، یار و همراه بود. در این چندسال اخیر همیشه همراه من بود و همه عکس های دور و اطراف من عکس های یادگاری بابک هستند. درست میگویند که هنرمند پس از فقدان جسمانی خود تکثیر می شود و با آثارش زنده می ماند.
مرتضی زنجبران فعال رسانه اظهار کرد: خاطرات بابک همواره با ما خواهد بود. بابک اهل انتطار نبود و به همین دلیل سخن را کوتاه میکنم. بابک جان دلمان برایت تنگ می شود و هیچوقت فراموشت نمی کنیم زیرا دلت برای فرهنگ و هنر این سرزمین می تپید.
آرش برزویه برادر بابک برزویه آخرین سخنران این مراسم بود و از طرف خانواده برزویه از تمام حضار و دستاندرکاران اجرای این برنامه تشکر کرد.
سپس نماز میت بر پیکر این هنرمند خوانده و برای خاکسپاری به قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران رهسپار شد.
کد مطلب: 2577