نمایش تعداد قابل توجهی فیلم درباره سرگذشت مردمانی از افغاستان در جشنواره پانزدهم «سینماحقیقت» آن قدر به چشم میآید که برخی از آن به کنایه سخن میگویند و برخی هم معتقدند وضعیت این کشور آن را به سوژه خوبی برای مستدسازی تبدیل کرده، اما نکته اینجاست که جای پرداختن به تاثیر حضور طالبان بر زندگی مردم افغانستان در این فیلمها خالی است.
به گزارش ایسنا، حضور نزدیک به 10 فیلم با محوریت و اشارهای به افغانستان در جشنواره مستند حقیقت، نشان از علاقه مستندسازان ایرانی به ساخت فیلم از کشور همسایه و مهاجران فراوان آن در کشورمان دارد که در طول سالها زندگی در ایران با مشکلاتی هم دست و پنجه نرم کردهاند. البته چنین اتفاقی گاهی در جشنوارههای داستانی هم رخ میدهد که بنا به شرایط اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی یک تم خاص در آن رویداد سینمایی تکرار میشود. این بار هم در جشنواره بینالمللی مستند ایران، افغانستان و قصههای تلخ و پرغصه مردم آن که سلطه اخیر طالبان بر آنها یکی از خبرهای مهم دنیا در چند ماه گذشته بوده، پررنگ شده است.
یکی از این فیلمها مستند کوتاه «بیبی جان» ساخته نرگس جودکی و ایمان پاکنهاد است درباره یک دختر مهاجر افغانستانی که در شب عروسی در ۱۳ سالگی پای دیواری در حاشیه سیرجان، در مرکز ایران ذبح میشود و حالا مزار او به محلی برای گرفتن حاجت تبدیل شده است.
«گود»
«گود» به کارگردانی آیدین حلالزاده و سپیده سالاروند هم پاره روایتهایی از زندگی کودکان زبالهگرد افغانستانی در تهران است. این فیلم که بهمن کیارستمی تدوین و تهیهکنندگی مشترک آن را برعهده داشته، تلاشی برای شنیده شدن صدای این کودکانی است که همه آنها را به عنوان یک کودک کار پذیرفتهاند و ویژگیهای فردیشان زیر این نام از بین رفته است.
«خلیفه قاسم» مستند پرتره کوتاهی به کارگردانی مهرداد خاکی از یک مهاجر افغانستانی در یکی از محلههای پایین شهر تهران است. او با چند هموطن دیگرش در یک گاراژ مشغول کار هستند.
«ای کاش داد میزدم»
مستند نیمهبلند «ای کاش داد میزدم» به کارگردانی فاطمه پریدار یکی دیگر از این فیلمهاست که نشانی از افغانستان در ان دیده میشود. این مستند درباره یک معلم ایرانی در نهضت سواد آموزی است که برای باسواد کردن زنان افغانستانی در استان سمنان فعالیت میکند.
«ساشا» به کارگردانی ساسان فلاحپور و تهیهکنندگی مرتضی شعبانی درباره یک جوان دهه هفتادی اهل افغانستان است که در مناطق جنگی سوریه زندگی کرده ولی اتفاقاتی برایش افتاده که دیگر قادر به ادامه حضور در جنگ نشده اما زندگیاش در ایران متفاوت میگذرد.
«گیسلو»
«گیسلو» به کارگردانی محمد صادق اسماعیلی نیز نام مستندی نیمه بلند است که در آن زنی به نام زهرا در تلاش است تا همسر افغانستانی خود را که پنج سال قبل او و بچههایش را رها کرده پیدا کند تا بتواند هم برای خود حکم طلاق و هم برای فرزندانش شناسنامه بگیرد.
فیلم «گلشهر» به کارگردانی حسین نژاد موسی نیز در بخش ویژه کرونا درباره گروهی از مهاجرین افغانستانی در مشهد است که همزمان با شیوع ویروس کرونا در ایران اقدام به فعالیتهای سلامت محور کردند.
همچنین فیلم «نظیفه» روایت زندگی یک پرستار افغانستانی است که با وجود مخالفتهای همسرش در بخش بیماران کرونایی بیمارستان مشغول به خدمت است.
«زمزمههای گمشده در دور دست» هم نام فیلمی به کارگردانی منصور فروزش است که در بخش نمایشهای ویژه شرکت دارد و داستان آن درباره پناهجویان ایرانی و افغانستانی است که در کمپینی در صربستان از تصور و انتظار خود برای رفتن به اروپا صحبت میکنند.
به گزارش ایسنا، حضور نزدیک به 10 فیلم با محوریت و اشارهای به افغانستان در جشنواره مستند حقیقت، نشان از علاقه مستندسازان ایرانی به ساخت فیلم از کشور همسایه و مهاجران فراوان آن در کشورمان دارد که در طول سالها زندگی در ایران با مشکلاتی هم دست و پنجه نرم کردهاند. البته چنین اتفاقی گاهی در جشنوارههای داستانی هم رخ میدهد که بنا به شرایط اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی یک تم خاص در آن رویداد سینمایی تکرار میشود. این بار هم در جشنواره بینالمللی مستند ایران، افغانستان و قصههای تلخ و پرغصه مردم آن که سلطه اخیر طالبان بر آنها یکی از خبرهای مهم دنیا در چند ماه گذشته بوده، پررنگ شده است.
یکی از این فیلمها مستند کوتاه «بیبی جان» ساخته نرگس جودکی و ایمان پاکنهاد است درباره یک دختر مهاجر افغانستانی که در شب عروسی در ۱۳ سالگی پای دیواری در حاشیه سیرجان، در مرکز ایران ذبح میشود و حالا مزار او به محلی برای گرفتن حاجت تبدیل شده است.
«گود»
«گود» به کارگردانی آیدین حلالزاده و سپیده سالاروند هم پاره روایتهایی از زندگی کودکان زبالهگرد افغانستانی در تهران است. این فیلم که بهمن کیارستمی تدوین و تهیهکنندگی مشترک آن را برعهده داشته، تلاشی برای شنیده شدن صدای این کودکانی است که همه آنها را به عنوان یک کودک کار پذیرفتهاند و ویژگیهای فردیشان زیر این نام از بین رفته است.
«خلیفه قاسم» مستند پرتره کوتاهی به کارگردانی مهرداد خاکی از یک مهاجر افغانستانی در یکی از محلههای پایین شهر تهران است. او با چند هموطن دیگرش در یک گاراژ مشغول کار هستند.
«ای کاش داد میزدم»
مستند نیمهبلند «ای کاش داد میزدم» به کارگردانی فاطمه پریدار یکی دیگر از این فیلمهاست که نشانی از افغانستان در ان دیده میشود. این مستند درباره یک معلم ایرانی در نهضت سواد آموزی است که برای باسواد کردن زنان افغانستانی در استان سمنان فعالیت میکند.
«ساشا» به کارگردانی ساسان فلاحپور و تهیهکنندگی مرتضی شعبانی درباره یک جوان دهه هفتادی اهل افغانستان است که در مناطق جنگی سوریه زندگی کرده ولی اتفاقاتی برایش افتاده که دیگر قادر به ادامه حضور در جنگ نشده اما زندگیاش در ایران متفاوت میگذرد.
«گیسلو»
«گیسلو» به کارگردانی محمد صادق اسماعیلی نیز نام مستندی نیمه بلند است که در آن زنی به نام زهرا در تلاش است تا همسر افغانستانی خود را که پنج سال قبل او و بچههایش را رها کرده پیدا کند تا بتواند هم برای خود حکم طلاق و هم برای فرزندانش شناسنامه بگیرد.
فیلم «گلشهر» به کارگردانی حسین نژاد موسی نیز در بخش ویژه کرونا درباره گروهی از مهاجرین افغانستانی در مشهد است که همزمان با شیوع ویروس کرونا در ایران اقدام به فعالیتهای سلامت محور کردند.
همچنین فیلم «نظیفه» روایت زندگی یک پرستار افغانستانی است که با وجود مخالفتهای همسرش در بخش بیماران کرونایی بیمارستان مشغول به خدمت است.
«زمزمههای گمشده در دور دست» هم نام فیلمی به کارگردانی منصور فروزش است که در بخش نمایشهای ویژه شرکت دارد و داستان آن درباره پناهجویان ایرانی و افغانستانی است که در کمپینی در صربستان از تصور و انتظار خود برای رفتن به اروپا صحبت میکنند.